مستبصر مکزیکی : حضرت زهرا (س) ، بهرترین الگو هم برای زنان و هم مردان

«سوخی اینوخوسا کلین» چند سال قبل، اسلام شیعی را به‌عنوان راه زندگی و مسیر تکامل انسانیت خود برگزید، او از مسیری می‌گوید که نقطه آغازش عشق زمینی و عطش یافتن حقیقت بود.

حضرت فاطمه زهرا (س) الگوی بی‌بدیل اسلام و نه تنها برای بانوان که الگوی انسانیت و گنجینه‌ای نامتناهی است که برای هرزبان و فرهنگی می‌تواند الگو و اسطوره باشد و نیازی به ترجمه ندارد، کافی است آیینه دل‌های پاک انسان‌ها را به سمت خورشید دختر پیامبر خاتم (ص) بگردانیم تا پروانه‌وار به گردش بتابند.

گاهی انسان از شدت غرق در نعمت، متوجه آن نعمت نیست، باید قدری دور شود تا عظمت کوهی که سال‌ها در امنیت دامنه‌اش بوده را ببیند و لذت آبی که یک عمر ماهی وار در آن چرخیده را بچشد.

نگاه متفاوت «سوخی اینوخوسا کلین» بانوی مسلمان شده اهل شهر «کردنس تبسکو مکزیک»  که او را «فاطمه» می‌نامند، به اسلام  و خصوصاً حضرت زهرا (س) بسیار زیبا است.

 

سوخی اینوخوسا کلین: من متولد ۱۹۷۸ میلادی در «کردنس تبسکو» از کشور مکزیک هستم، لیسانس مدیریت اجرایی از مکزیک دارم، در ایران هم زبان فارسی خواندم و فارغ‌التحصیل انستیتو دهخدا هستم و نزدیک ۱۵ سال هست که در ایران زندگی می‌کنم و ۲ فرزند دختر و ۲ پسر دارم.

خانواده و آشنایی با همسر ملسمانم :

 زمانی که با همسرم آشنا شدم در مرز آمریکا و مکزیک بودیم، من آنجا فقط یک مسلمان می‌شناختم که همسرم بود، البته آن زمان هنوز ازدواج نکرده بودیم؛ تعداد مسلمانان در شمال مکزیک بسیار کم بود اما الان بعد از ۲۰ سال تعداد آن‌ها خیلی بیشتر شده و تا آن جایی که اطلاع دارم تعداد مسلمان در کشور من در دو سال گذشته ۸۰۰ نفر شده است، البته حضور مسلمانان در دو شهر بیشتر از باقی شهرها است و تقریباً می‌توان گفت دین اسلام در مکزیک نسبت به قبل شناخته‌تر شده است.

مکزیک یک کشور چند ملیتی است و همین باعث شده تا مشکلی برای مسلمانان و باقی دین‌ها وجود نداشته باشد.

همسر من و خانواده‌اش از طرف وزارت خارجه به مکزیک سفر کرده بودند که ۵ سال آنجا ساکن بودند و بعد از ۵ سال خانواده ایشان برمی‌گردند ایران و او برای ادامه تحصیل در مکزیک می‌ماند که حدود ۲۴ سال مکزیک زندگی کرد تا این که با هم به ایران برگشتیم.

نحوه آشنایی من با همسرم اینگونه بود که در واقع ۱۸ سال بعد از اینکه ایشان آن جا بودند ما با هم آشنا شدیم و ازدواج کردم و بچه‌های ما همان‌جا به دنیا آمدند، من و همسرم همکار بودیم، برای من رفتار او خیلی جالب بود، مثلاً می‌دیدم که نماز می‌خواند، روزه می‌گیرد و یا به نامحرم دست نمی‌دهد و…  وقتی علت این رفتارها را می‌پرسیدم، برایم از دین اسلام می‌گفت.

اولین سؤالم از او این بود که مگر دین شما چه هست؟ که گفت من مسلمان هستم و شیعه که از او خواستم از دین خودش برام بگوید، صحبت کردن و فکر کردن راجع به دین اسلام برای من خیلی جالب بود، کم‌کم جذب دین اسلام شدم و شروع کردم به مطالعه و تحقیق بیشتر.

قبل از اسلام آوردنم ، کاتولیک بودم و انجیل را خیلی مطالعه می‌کردم، زمانی که همسرم از دین اسلام می‌گفت برام جالب بود که این دو دین خیلی با هم نزدیک است، اما به مرور متوجه شدم که اسلام کامل‌تر و زیباتر است و خیلی چیزها در اسلام وجود دارد که در دین ما وجود نداشت و یا به مرور زمان آن‌ها را از دست داده بودیم و همین‌ها باعث شد تا شوق من برای شناخت اسلام بیشتر شود.

یکی از چیزهایی که برای من جالب بود، این بود که چقدر انسان باید ارتباط خوبی با خدا داشته باشد و ایمانش قوی باشد که یک مرد با اینکه خارج از کشور خود و جایی که اسلام خیلی هم رایج نیست زندگی می‌کند،  هنوز اعتقاد و عشق به خدا دارد که پایبندی‌اش به دین بسیار قوی است و دستورات آن را در هر شرایطی رعایت می‌کند.

یکی از اتفاقات خوب ما این بود هر دو به دنبال آشنایی با دین یکدیگر بودیم، ایشان هم از دین کاتولیک از من سؤالات متعددی می‌پرسیدند و این باعث می‌شد تا من روز به روز شناخت و علاقه بیشتری نسبت به اسلام پیدا کنم که البته در خلل این مباحث کم‌کم به هم علاقه‌مند شدیم و ازدواج کردیم.

وقتی کاتولیک بودم، می‌توانم بگویم از وقتی که توانستم انجیل را بخوانم، شروع به خواندن آن کردم و با پدر و مادر روحانی و افراد مختلف از دیگر ادیان صحبت می‌کردم و از دین‌شان سؤال می‌کردم و درمجموع شناخت خوبی از دین کاتولیک داشتم.

واکنش دوستان ، اطرافیان و نزدیکان نسبت به اسلام آوردنم :

 وقتی دین اسلام را انتخاب کردم، مهم‌ترین مساله خانواده‌ام بود، به خصوص پدر و مادرم که خدا را شکر خیلی منطقی با این موضوع کنار آمدند، البته یکی از دلایل پذیرش آن‌ها، همسرم و رفتار او بود، چرا که آن‌ها همسرم را می‌شناختند و جذب رفتار او شده بودند، البته پدرم در موضوع ازدواج ما از این می‌ترسید که من ایران بیایم و از آن‌ها دور بشوم.

پسر ایرانی که مغز بانوی جوان مکزیکی را می‌شست

خلاصه خانواده‌ام مشکلی با مسلمان شدن و البته ازدواج ما نداشتند و می‌گفتند همسرم آدم خوبی است اما خیلی از دوستانم که اون زمان فکر می‌کردم دوستان خوبی هستند و بعداً متوجه شدم که اشتباه می‌کردم، مدام به من می‌گفتند «این پسر مغزت را شست و شو می‌دهد»؛ تا قبل از اسلام آوردن، حجاب من خیلی بد نبود اما به هر حال آرایش و لاک داشتم و سرم باز بود.

توصیفم از گذشته ام :

من فکر می‌کنم هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست و هر اتفاقی نقش مهمی در زندگی ما دارد، هر ثانیه که زندگی می‌کنیم بعداً می فهیم که به درد ما خورده است، من اعتقاد دارم که باید در مکزیک در آن خانواده به دنیا می‌آمدم دین کاتولیک را می‌داشتم و خلاصه هر کاری که انجام دادم خداوند برای من چیده بود.

همه این‌ها باعث شد تا اسلام به این زیبایی را درک کنم.

همچنین معتقدم که آشنایی من با همسرم اتفاقی نبود بلکه او وسیله‌ای بوده از طرف خداوند تا من را با دین اسلام و ایران آشنا کند و صد درصد برای من بودن در خانواده غیر مسلمان و داشتن دینی غیر از اسلام و کارهایی که انجام دادم خوب بود، چرا که همه این‌ها باعث شد تا اسلام به این زیبایی را درک کنم.

به نظرم زندگی گذشته من خواست خدا بوده تا زندگی شیرین امروزم را بهتر درک کنم، من تجربه هر دو زندگی را دارم، مثلاً در گذشته بدون حجاب بودم و احساس بی‌حجاب بودن را درک می‌کنم و الان هم متوجه معنای حجاب و جایگاه خود به عنوان یک زن، مادر و همسر هستم و زندگی امروز را ترجیح می‌دهم.

دیدگاهم نسبت به احکام اسلام :

اگر بگوییم رعایت حجاب و احکام دین زیبای اسلام ابتدا برام سخت نبود یقینا دروغ گفته‌ام، هرکس که دینش را تغییر می‌دهد سختی‌ها خودش را دارد، مثلاً خیلی‌ها وقتی من از روسری استفاده کردم مسخره‌ام می‌کردند، می‌خندیدند و سؤالات متعدد می‌پرسیدند اما انتخاب من این بود و هر زمان که می‌خواستم بیرون بروم، خودم را آماده کرده بودم که هرکس چیزی به من بگوید و در نهایت جامعه، دوستان و آشنایان من دیدند که باید من را همین طور قبول کنند.

خداوند هر چیزی را می‌داند و چیزی که ما نمی‌دانیم را او می‌داند، خداوند اگر از ما زنان می‌خواهد که حجاب و حیا داشته باشیم حتما دلیلی دارد، معلوم است که لباس خوب و حجاب داشتن خیلی بهتر از بی‌حجابی است، اسلام برای زنان ارزش احترام خاصی قائل است به‌طوری که یک زن شده بانوی دو عالم و الگویی برای همه مردم دنیا، زنی که در نقش خود بی‌نظیر است، اسلام به زن ارزش و احترام می‌دهد، به مادر بودن او، به همسر بودن او.

بنابراین وجود احکامی مثل حجاب، رعایت محرم و نامحرم هیچ وقت محدودیتی برای زنان نداشته است، وقتی که زنان  به خود احترام بگذارند می‌توانند همه جا، چه در جامعه و چه خانواده الگو باشند، هر کسی می‌تواند برای خودش آدمی بزرگ و الگو باشند به شرط آن که با بهانه دنیای مدرن، آزادی و… ارزش خود را از بین نرود.

دیدگاه غرب و کشور های غیر اسلامی به اسلام چگونه است و باید چه راهکاری برای آن اندیشید ؟

مردم در جامعه غربی اطلاعات اشتباهی از اسلام دارند، مثلاً آن‌ها فکر می‌کنند که اسلام انسان را مجبور به حجاب و برخی احکام می‌کند که برای آدم محدودیت می‌آورد اما در واقعیت این طور نیست، اگر مردم بدانند که داشتن حجاب و رعایت یک سری مسائل چه کمکی به آن‌ها می‌کند تا زندگی آرام‌تری داشته باشند، متوجه اشتباهات خود نسبت به اسلام می‌شود.

از نظر من اسلام اول به خود انسان آرامش می‌دهد و بعد باعث می‌شود تا خانواده‌ها مستحکم‌تر، عاطفی‌تر و دارای آرامش باشند، خانواده و نقش مادری برای یک زن در اسلام به قشنگی تمام ترسیم شده است.

البته در خیلی از ادیان مثل فرهنگ و دین گذشته من می‌بینم که مادر روحانی‌ها و راهبه ها حجاب دارند و برای همه مردم قابل احترام هستند و کسی با چشم بد به آن‌ها نگاه نمی‌کند، در حالی که اسلام این جایگاه را برای همه زنان خود قائل شده و با وجود بانوانی چون حضرت زهرا (س) به آن‌ها یاد داده که چگونه بندگی کنند، مادری کنند و همسر خوبی باشند.

«چرا با نامحرم دست نمی‌دهی؟»

من وقتی تغییر دین دادم، مسلمان شدم، حجاب را پذیرفتم و به نامحرم دست ندادم از کار اخراج شدم، به من می‌گفتند که شما مترجم هستید و باید مثل قبل رفتار کنی اما من مخالفت کردم، البته فرهنگ ما در مکزیک  مثلاً اگر باهم دست ندهیم، بی‌احترامی محسوب می‌شود و از من می‌پرسیدند «چرا دست نمی‌دهی؟» ولی خوشبختانه امروز دین اسلام شناخته‌تر شده و راحت‌تر این مسائل مورد پذیرش است.

حضرت زهرا (س) برای من در هر لحظه از زندگی الگویی بی نظیر است

دیدگاه من نسبت به حضرت زهرا (س) :

در مورد حضرت زهرا (س) می‌شود روزها حرف زد، اما در چند جمله باید بگویم حضرت زهرا (س) برای من در هر لحظه از زندگی الگویی بی‌نظیر است، ایشان یک  بانوی پاک‌دامن، قوی، شجاع، بصیر، همسر خوب، مادری مهربان و دختری بی نظیر بود و اینکه هر چه که از حضرت زهرا (س) خوانده و شنیده‌ام، چیزهای جالبی است و همه این‌ها باعث شده تا الگوی من شود.

همیشه صبر و شجاعت ایشان برای من قابل تحسین است، من اگر روزی ایشان را در رؤیا ببینم خواهم گفت که چقدر دوستشان دارم و چقدر برای من قابل احترام و الگوبرداری هستند، اگر من در زندگی مشکلی داشته باشم در مقابل مشکلات شما هیچ چیزی نیست اما شما همیشه در مقابل مشکلات قوی بودی و صبور و آگاهانه رفتار می‌کردی.

به نظر من حضرت فاطمه زهرا (س) یک الگو کامل و مهم است و بدون شک می‌توانند برای همه زنان و حتی مردان دنیا به عنوان  الگو در تمام زمینه‌ای عبادی، سیاسی، اجتماعی و خانواده معرفی شود، چراکه ایشان به عنوان یک زن سیاست مدار، اجتماعی و فرهنگی نقش موثری در زمان خود داشته و در نقش مادری و همسری و حتی دختری برای پدرش رسول الله (ص) یک بانوی تمام عیار است و اگر زندگی ایشان در تمام ابعاد مورد بررسی قرار بگیرد و بازگو شود،  می‌بینیم که جامعه اسلامی کسی را دارد که در هیچ جای دنیا وجود ندارد.

حضرت زهرا برای مسلمان و غیر مسلمان یک شخصیت قابل احترام و الگو است.

اتفاقا خیلی از مردمی که روایات کوچکی از ایشان می‌شنوند به دنبال آن هستند تا بیشتر با شخصیت این مادر، همسر و دختر نمونه در بعد خانواده و حتی اجتماع آشنا شوند، در مکزیک خیلی راجع به حضرت زهرا(س) صحبت می‌شود، شخصیت حضرت ایشان برای مسلمان و حتی غیر مسلمان، یک شخصیت قابل احترام و الگو است.

ما مسلمانان خیلی خوشبخت هستیم که بانویی مثل حضرت زهرا(س) را داریم، با الگو گیری از حضرت زهرا(س) و رعایت احکام خدا می‌توانیم در جامعه جایگاه ویژه‌ای داشته و تاثیر گذار باشیم، می‌توانیم به لحاظ تحصیلات رشد بالایی داشته باشیم و نقش مادری و همسری خود را به بهترین شکل ایفا کنیم.

 دلایل دوری جوانان و جوامع مختلف از احکام اسلامی :

من فکر می‌کنم یکی از دلایلی که امروز جوان های ما حرف از آزادی می زنند و به دنبال فرهنگ پوشالی غرب هستند، گاهی ریشه در بدرفتاری های خانواده ها و یا تبلیغ نادرست مبلغان دارد ولی من همیشه به دوستان و دانشجویانم می‌گویم اسلام خیلی شیرین تر از آن چیزی است که تصور می‌کنید و آزادی که اسلام به زنان داده هیچ جامعه به اصطلاح مدرنی به زن نداده است.

ما آزادی را می‌توانیم در منش و سیره حضرت زهرا (س) ببینیم اما رسانه‌ها، ماهواره‌ها و دنیای پوشالی مدرن امروز با تبلیغات خود فقط می‌خواهد از زن استفاده کند، به او القا می‌کند که چه بپوشد، چه طور رفتار کند، کجا برود و برای او برای مثال سلبریتی را الگو معرفی می‌کند که چند بار ازدواج کرده و از هر ازدواجش بچه دارد، درحالی‌که او هیچ وقت الگو نیست چرا که حتی نتوانسته زندگی خود را سروسامان ببخشد پس چطور می‌تواند الگویی برای دختران و زنان باشد؟

خانمی که حجاب دارد و احکام خدا را رعایت می‌کند، آزاد است

وقتی ما الگو اصلی خود را گم کنیم، به دنبال الگو های پوشالی می‌رویم، زنان و به خصوص مسلمانان باید به دنبال ارزش های واقعی باشند تا هم در جامعه و هم خانواده موفق باشند، بنابراین اسلام زنان را محدود نمی‌کند، بلکه هوا و هوس مردان را محدود می‌کند، از اون نگاه های بد را دور می‌کند و باعث می‌شود او بتواند در جامعه موثرتر حضور پیدا کند، پس خانمی که مثلا حجاب دارد و احکام خدا را رعایت و در جامعه و خانواده خودش حضور موفق دارد، به معنای واقعی آزاد است.

در نهایت به دختران جوان و زنان دنیا می گویم در مورد دین اسلام تحقیق کنند، چون اگر اسلام را به درستی بشناسند، به جایگاه واقعی خود پی می‌برند و عاشق زیبایی‌های اسلام می‌شود.

فارس