ژانویه 10 2016
محمد رضا جدید الاسلام
محمدرضا جدید الاسلام، خاخام یهودی ایرانی تبار که مذهب شیعه گروید و بر علیه مذهب پیشین خود کتاب نوشت:
در امّت كليم خدا پيشوا شدم
ديدم محمّد است محمدرضا شدم
«ملا آقا بابا» خاخام بزرگ يهود در دوره فتحعليشاه قاجار بود، وی اهل شیراز بود، در مورد تاریخ ولادت وی نگاشته اند که در سال به سلطنت رسیدن کریمخوان زند یعنی 1163 هجری قمری متولد شد. او در سال 1237 هجري قمري ـ 1822 ميلادي( بیش از 200 سال قبل) به همراه بيش از 70 نفر از پيروان يهودياش اسلام آورد.
خاخام آقابابا، مشهور زمانه بود و كوچهاي كه منزلش در محله يهوديان تهران ـ عودلاجان ـ واقع بود، به نام خودش بود، به اصطلاح روحاني محل و بزرگ يهود در تهران بود، اما اسلام آورد.
اسلام آوردن خاخام بزرگ يهود در تهران آنقدر مهم بود كه در مجلس اسلام آوردنش، علماي بزرگي چون ملا احمد نراقي و ميرزا بزرگ قائممقام هم در آن مجلس حاضر شدند. شگفتي داستان به همين جا ختم نميشود، خاخام سابق خيلي زود به كسوت روحانيت شيعه درآمد و شد «حجتالاسلام محمدرضا فخرالاسلام».
منقول است که این عالم بزرگوار قبل از هدایت خود، شبی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را در خواب می بیند که با این مضمون به او می فرماید: با پیروانت به دین ما ملحق شو.
اما شگفتي ديگر زندگي اين خاخام آخوند شده، رديهاي بود كه او به زبان عبري بر يهوديت نوشت، البته متن عبري كتاب ظاهرا با توطئههاي عمدي مفقود شده، اما ترجمه فارسياش منتشر شده است، البته صد سال قبل و با چاپ سنگي و قديمي!
داستان فخرالاسلام مورد توجه مستشرقان غربي قرار گرفته بود، دانيل زاديك در كتاب « مباحثات ديني شيعيان امامي با يهوديان در اواخر قرن هجدهم و نيمه نخست قرن نوزدهم ميلادي» با ترجمه جواد مرشدلو ماجراي فخرالاسلام را چنين روايت ميكند: «كتاب فخرالاسلام سال 1292 هجري (1875 ميلادي) منتشر شد و منبع ارزشمندي از استدلال و ادّله را براي مسلمانان فراهم آورد. تغيير دين رضايي و احتمالا كتابش، آنطور كه گزارش شده است، باعث گرايش گروه پرشماري، از يهوديان به اسلام شد؛ در سال 1292/6-1875 «بيش از هزار نفر» يهودي به اسلام گرويدند، اين كتاب زندگي اجتماعي يهوديان ايران را متحول و موجي از رديهنويسيها و انتقادات را عليه آنان فراهم كرد.»
محمدرضا دو سال هم از پنجاه سال سلطنت ناصرالدين شاه قاجار را درك كرد و سرانجام در 1266 هجري قمري جان به جانآفرين تسليم كرد و مهمان خانه خدا شد تا امروز، تنها تكريم وي شايد اين بود كه بازماندگانش، قبرش را در سال 1352 شمسي بازسازي كردند و به جاي سنگ قبر قديمي ـ كه ذكرش را شنيديد ـ يك سنگ قبر امروزي با خط نستعليق جايش گذاشتند.
وقتی در زمان رضاشاه خندقهای اطراف تهران را پر میکردند، قبر این فرد هم که در محدوده ی چهارراه مولوی فعلی بوده، شکافته میشود و مردم میبینند که بدن او بعد از گذشت نزدیک به یک قرن سالم است. ابتدا بدن این بزرگوار را در محلی نزدیک به محل دفن وی است منتقل می کنند که آن مکان نیز تخریب می شود و سپس به دستور یکی از علمای تهران بدنش را در محلی دفن کردند که اکنون هم روی آن مسجدی ساخته شده است به نام مسجد مظفری که نزدیک زایشگاه شهید اکبرآبادی در خیابان مادر است. مقبره او زائر دارد و اهل کرامت است. علمای بزرگ میگویند که ما این مقبره را زیارت کردهایم. حتی میگویند یک مسجدی به بیرون باز کرده بودند و مردم زیارت میکردند و حاجت میگرفتند. عکسش را هم در دفتر آن مسجد نقاشی کردهاند.
این شخصیت مورد بحث یک شخصیت معمولی نبوده است. ایشان اعلم علمای زمان خودش بوده است. در ایران خیلی از یهودیها زندگی میکردند و این عالم بزرگ یهودی که از علمای ایشان هم بود و جایگاه رهبری آنها را داشت، آن قدر عظمت داشت که وقتی اسلام آورد و شیعه شد، کمر یهود را شکست تا حدی که کسی نتوانست او را انکار کند. عرض کردم که این فرد یک شخصیت معمولی نبوده است. حبیب لوی صاحب کتاب تاریخ یهود ایران که خیلی نسبت به این عالم بزرگ اهانت کرد و خیلی خواسته که شخصیت ایشان را تحریف کند، در مورد ایشان میگوید شیعه شدن این فرد باعث میشود که در همان جلسه که افرادی مثل ملا احمد نراقی صاحب معراج السعادة حضور داشتند 72 نفر با هم شیعه شوند که این تازه شروع ماجرا بوده است.
بعدها هزاران نفر از عوام یهود با او شیعه میشوند. از اطراف و اکناف علمای یهود میآمدند تا با او مناظره کنند و او را برگردانند. آنها هم در جلسات مناظره حرفهای ایشان را میپذیرفتند و شیعه میشدند. نهایتاً این عالم سابق یهود کتاب مینویسد. اگر چه این کتاب در زمان خودش به چاپ نمیرسد اما بعد از خودش چاپ و منتشر میشود. یهودیانی که نمیخواهند حق را بپذیرند، کتابش را جمع میکنند.
فخرالاسلام شيخ محمدرضا در ابتداي كتابش، چنين خود را معرفي ميكند:
«كمترين حقير فقير از سلسله علماي بنياسرائيل بودم و در ميان ايشان از افاضل و اعيان بودم و همگي علماي بيتالمقدس و ارباب فهم آن طايفه به فضل و تتبع من معترف بودند و در تمام عمر مشغول به تحصيل علوم و مطالعه كتب سماوي و در مقام و متابعت رسوم انبياء سلف و علماي خلف بودم و در آن تجسس و طلب به غير از تميز ميانه حق و باطل اديان و وصول به طريق حق و ايقان مطلبي و مقصودي نداشتم و پيوسته ظهور راه صواب را از مفتحالابواب سائل بودم.»
بشارت به پيامبر آخرالزمان ـ حضرت محمد(ص) و اشاره به ظهور منجي آخرالزمان از نسل پيامبر(ص) و حتي نام دوازده امام كه در تورات آمده است، از جمله نكات قابل توجه كتاب «منقول الرضايي» فخرالاسلام است.
اما اگر خاخام محمدرضا برای یهودیان بود!
اينكه فرد يا افرادي، محققاني در حوزههاي علميه يا دانشگاهها پيدا شوند كه بگردند دنبال نسخه مفقود شده كتاب فخرالاسلام به عبري، يا ترجمه كتابش را دوباره منتشر كنند و بگذارند در اينترنت، شايد كمترين قدرشناسي ما نسبت به اين عالم ديني باشد و البته جنگ نرم و مقابله با تهاجم فرهنگي و صهيونيسم و فتنههاي آخرالزمان هم از اين بهتر نميشود، حكايت كورش دوستي اسرائيليها و علاقه خاصشان به ايران و… شهره عالم است، اما كاش آنقدر كه صهيونيستها ـ با دلايل خاص خودشان ـ كورش را تحويل ميگيرند، ما هم «فخرالاسلام» را تحويل ميگرفتيم، راستي اگر هاليوود سوژهاي مثل «خاخام محمدرضا» پيدا ميكرد، از كنارش ميگذشت و مثل ما روي قبرش ميخوابيد؟!
رضایی رافضی
12 نوامبر 23 @ 21:42
سلام الله علیه
یادم به دانشمند بزرگ یهودی افتاد که مسلمان و صحابه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شد و در غزوه احد به شهادت رسید به نام مخیریق بن نضیر از بنی قینقاع مدینه. صلوات الله علیهما
رضایی رافضی
16 نوامبر 23 @ 14:56
رضوان الله تعالی علیه