در این مصاحبه با جناب آقای ارازگلدی نیک فرجام ، مستبصر اهل گلستان ، حول نحوه ی استبصار ایشان از صوفیه و راه های باطل به مذهب تشییع بحث میکنیم که بسیار خواندنیو زیباست :

– خودتان رو معرفی بفرمایید؟
– بسم الله الرحمن الرحیم بنده ارازگلدی نیکفرجام و من اهل گلستان هستم.
– قبل از تشیع از نظر عقیدتی چگونه بود؟
– از سال ۱۳۷۲ سه سال در سنیگری در طریقت قادریه بودم، راهی که در آن مسأله مرید و مرادی بود. حالت صوفیگری، چله نشینی، خلوت نشینی و عرفان که در صورت کار کردن زیاد حالت مکاشفه به انسان دست میدهد.
– هدف شما از رفتن به طریقه قادری چه بود و چه میکردید؟
– ارازگلدی : کنجکاو شده بودم و علاقه زیادی داشتم به اینکه بهجایی برسم که بتوانم به ماوراء طبیعت یا همان کشفیات دست پیدا کنم. این طریقت در اهل سنت باعث شده که اکثر سنیهایی که در این مسیر هستند، به مذهب اهلبیت علیهم السلام برسند؛ و خودم نیز دلیلش را به درستی نمیدانم. اما شاید این باشد که در تصوف بیشتر عرفان شعرایی همچون مولوی، سعدی و غیره بود و این شعرا در اشعارشان انسان را به تکامل انسانی و شناخت اهلبیت علیهم السلام سوق میدهند.
مثلاً سعدی میگوید:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد
و در جای دیگر آورده است:
فردا که هرکسی به شفیعی زند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
-چگونگی شیعه شدن خودتان را بیان کنید؟
– ارازگلدی : از طریق فرقه القادری و خواندن کتابهای تاریخی اسلام خیلی چیزها متوجه شدم. علمای اهل سنت معتقد هستند که هر پادشاهی و یا هر خانی، اولوالأمر است؛ درصورتیکه اولوالأمر مصداق خودش را دارد. طی بحث و گفتگوهایی که با افراد مختلف داشتم، دریافتم که علاوه بر قرآن و کتابهای تاریخی، احادیث نیز برای فهمیدن حقیقت مهم است.
کنجکاوی اولیه من از خواندن تفسیر شش جلدی کابلی که متعلق به اهل سنت است، شروع شد. هنگامیکه به آیه مباهله رسیدم (وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ) برایم مبهم بود. در تفسیرش، اینگونه نوشته شده بود که بین بزرگان مسیحیان نجران و پیامبر(ص) قرار شد مباهله شود، زیرا رسول خدا (ص) داستان عیسی را که از طریق وحی به او رسیده بود برای آنها بیان فرموند ولی بزرگان آنان قبول نمیکردند و برای اثبات اینکه از طریق وحی به ایشان رسیده است قرار میگذارند تا مباهله کنند و پیامبر صلی الله علیه و آله و بزرگ مسیحیان نجران خانوادههایشان را بیاورند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از پنجتن بهعنوان اهلبیتش یاد میکند. که در آن جریان، آن علمای اهل کتاب از مباهله فرار کردند و به پرداخت جزیه راضی شدند. آن موقع بود که من برای اولینبار نام پنجتن را بهعنوان اهلبیت علیهم السلام از زبان پیامبرصلی الله علیه و آله شنیدم. من فکر میکردم در قرآن در مورد ائمه هیچ مطلب و آیه های نیست و همین سبب کنجکاوی من شد.
بحث اعداد و ارقام در قرآن هم برای من یک محرک بود که اعدادی نظیر ۱۲ و ۷۲ و ۸ و غیره در قرآن هست. وقتی به عدد ۱۲ رسیدم، دیدم این عدد بسیار زیاد در قرآن آمده است. برایم سؤال شد که پس حتماً این دوازده امامی که شیعه میگویند وجود دارند که این عدد در قرآن بسیار آمده است. برای فهم بیشتر، کتابهای مختلف را از جمله تفسیر الهی قمشهای و آسیب شناسی آیت الله مطهری را مطالعه نمودم و در آخر به شأن نزول رسیدم و این مطلب، بسیار مرا راهنمایی کرد که به دنبال احادیث بروم؛ چون احادیث میتواند به ما نشان دهد این آیه در شأن چه کسی و در مورد چه موضوعی نازل شده است.
برای مثال وقتی قرآن میفرماید: «وَالشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ» اینگونه است که شبی پیامبر (ص) خواب دیدند که بوزینگان تاج و تخت او را تصاحب کردهاند و بعد از آن خواب بود که این آیه بر ایشان نازل شد؛ و بلافاصله بعد از نزول آیه، تفسیر آن را هم بیان فرمودند که در شأن چه کسی بوده است. البته بسیاری از احادیث شأن نزول و تفسیر آیات بخاطر مسائل سیاسی و حکومتی حذف گردید.
به همین منظور، بیشتر به کتابهای احادیث مراجعه میکردم. اولین کتاب حدیثی که خواندم، کتاب سلیم بن قیس هلالی بود. سلیم چند امام را دیده و واقعیتهای گذشته را نوشته بود و بعد از خواندن آن به وجد آمدم و کتابهای حدیثی بیشتری را خواندم و همچنین کتابهای اهل سنت مانند سیوطی، ترمذی و طبری و بخاری. احادیثی که ضد و نقیض بود، موجب زیادشدن کنجکاویام میشد. احادیث سنی را با شأن نزولهای قرآن تطبیق میدادم. اگر با قرآن تطبیق داشت آن حدیث را معتبر میدانستم. البته این عمل به علم رجال نیز نیاز دارد. بعد با تحقیق به این نتیجه رسیدم که برخی از این راویها اصلا وجود خارجی نداشتند!
مسأله دیگری که برای من سؤال ایجاد میکرد این بود که از خلیفه اول که ۲۴ سال همراه پیامبر صبود حدود ۴۰۰ حدیث نقلشده است و از ابوهریره که ۳ سال با پیامبر (ص) بوده حدود ۵۷۰۰ حدیث نقل شده بود که در عرض ۳ سال حتی اگر شب و روز هم با آن حضرت بوده باشد (که اینگونه نبود) بعید است که این همه حدیث را بتواند بدست آورده باشد. لذا هنگامیکه به احادیث ابوهریره مراجعه کردیم، متوجه شدیم که بسیاری از احادیث، ساخته خودش است و در ازای دریافت پول، حدیث جعل میکرد و به رسول خدا صنسبت میداد.
در موضوع شأن نزول آیات و احادیث و تطبیق آن با قرآن کار کردم. زیرا پیامبر صفرمودند: از پیامبر اکرم ص به صورت متواتر نقل شده است که «آنچه از جانب من به شما رسید و موافق قرآن بود، آن را من گفتهام و آنچه به شما رسید و مخالف قرآن بود، من آن را نگفتهام.»
– آیا این مسائل را در نزد استادتان هم نقل میکردید؟
-استادم بعد از اینکه متوجه شد عقاید من تغییر کرده است، بعد از ۳ سال مرا ترک کرد و رفت. به من میگفت: تبلیغات شیعیان در تو اثر کرده است. من به ایشان میگفتم: خداوند در قرآن میفرماید: «آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند برابرند؟» آیا شما فرد فاسدی چون یزید بن معاویه را خلیفه میدانید؟ او میگفت: اینها خلیفه هستند و نباید توهین کرد! من مطالعهام کم است!
به ایشان گفتم: باید تحقیق کنیم، خیلی تحقیق و تدبیر در قرآن کردم و دیگر یقین پیدا کردم که اهلبیت علیهم السلام حق هستند.
سال ها در پی مقصود به جان گردیدیم یار در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
و از مولوی داریم که:
هرکه او دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
اینها احادیث جعلی را جمع میکردند و به جای تاکید بر محکمات، به دنبال متشابهات میرفتند. به عنوان مثال از عبارت قرآنی «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» استفاده میکردند و میگفتند که خدا دست دارد و برای خداوند جسم مادی قائل میشدند، و به ظاهر قرآن بسنده میکردند! اگر میگویند کتاب خدا کافیست ، نباید مفسری خوب برای تفسیر آیات قرآن باشد؟ مفسر اصلی خود پیامبر ص و سپس اهلبیت ایشان هستند.
-تشیع شما در وهله ی اول چگونه بود؟
– ازارگلدی : با تحقیق بسیار و مطالعه کتابهای ادبی، دینی و تاریخی و طی ۲ الی ۳ سال، به این نتیجه رسیدم که تشیع بر حق است. البته در حالت کلی بنده حدود ۱۷ الی ۱۸ سال در حال بررسی بودم. خداوند در قرآن می فرماید: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» این آیه مصداق حال من است. بعد از شیعه شدن، حدود ۷ الی ۸ سال در تقیه بودم.
-لطفا جریان تقیه خود و شکستن آن را توضیح دهید.
-راهی قم شدم و همراه با دو روحانی نزد یکی از مسئولین وقت رفتم و به ایشان گفتم که شیعه شدهام و ایشان گفتند هر وقت به حقیقت رسیدی تقیه را بشکن و تابلو بزن در خانهات و حقیقت را بگو، از چه چیز میترسی؟ این جمله بر من تاثیر گذاشت و بعد از یک سال تقیه خود را شکستم و چه هزینههایی که برایم نداشت. شش ماه اول شکستن تقیه غیرقابلتحمل بود.
– واکنش اقوام و آشنایان در برابر شیعه شدن شما چه بود؟
– در آغاز بهطور مستقیم نگفتم که شیعه شدم. بهصورت غیرمستقیم از سرودههایی که فضائل اهلبیت علیهم السلام و سرگذشت آنها را میگفت، برایشان میخواندم و کمکم از احادیث اهلبیت علیهم السلامبرایشان میگفتم و بیان میکردم که ما اشتباه کردیم و آن فرقهای که پیامبرص فرمودند از ۷۳ فرقه امتش اهل نجات است، مذهب تشیع میباشد.
– چه کتابهایی در گذر شیعه شدن، به شما کمک کرد؟
– در آغاز، قرآن و پسازآن کتابهای دکتر تیجانی، المراجعات، شبهای پیشاور، کتابهای شعر و تاریخ را خواندم. شاید کتاب المراجعات را نزدیک به ۶۰ بار خواندم. از این کتاب سیر نمیشدم و هماکنون هم آن را میخوانم. بنده در هر نشستی شرکت میکنم از فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام دم میزنم.
– نخستین باری که به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شدید، پیش از تشیع بود یا پسازآن؟
– ازارگلدی : پیش از تشیع چند بار رفته بودم و از مردم شنیده بودم امام رضا علیه السالم یک امام شهیدی است که شفا میدهد و قدرت دارد. ولی اصلاً حالی که الآن دارم را نداشتم، تنها در حد دو رکعت نماز و یک زیارت ساده بود. ولی این بار که اربعین حسینی به کربلا رفتم، انقلابی در من ایجاد شد که بهاندازه بیست سال مطالعه من بود. صحنههایی را میدیدم که من را منقلب و گریان میکرد. دلم دیگر نمیخواست برگردم، سبکبال شده بودم.
یکی از رویدادهای جالبی که در سفر کربلا برای من رخ داد، این بود که نزدیک به ۳۲ ساعت نخوابیده بودم، ولی وقتی زائرین مستبصر دیگر را میدیدم، میرفتم و با آنها درباره فضائل اهل بیت علیهم السلام بهاندازه ۳ تا ۴ ساعت سخن میگفتم.
-درباره امام زمان (عج) پیش از تشیع و پسازآن چه باوری داشتید؟
-پیش از تشیع آگاهی زیادی نداشتم اصلاً نمیدانستم که آیا متولد شدهاند یا خیر، ولی الآن کاملاً دیدگاه شیعه را دارم.
– اگر بخواهید برای کسی که اهل تسنن هستند، وجود امام زمان(عج) را ثابت کنید چه توضیحی به او میدهید؟
– ارازگلدی : با نشانههایی که در قرآن آمده مانند آیه «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»و همچنین از احادیث پیامبرص درباره موعود مانند خطبه ایشان در غدیرخم روشن میشود که امام زمانf وجود دارد. اگر جریانات سامرا و آن سرداب و منطقه را بررسی کنیم، میفهمیم حکومت عباسیان آن روزگار همانگونه که پیشوایان پیشین را به شهادت رسانده بودند، درصدد قتل امام زمان (عج) برآمدند و ایشان مانند حضرت عیسی نهان شدند و از دیدگان پنهان گشتند. بنده ارادت بسیار زیادی به ایشان دارم و الآن هم اگر به جمکران بروم ناخودآگاه منقلب میشوم.
. «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ» ، سوره آل عمران: آیه ۶۱.
. «وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلَّا فِتْنَهً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَانًا کَبِیرًا» سوره اسراء: آیه ۶۰.
.کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی : ج1 ، ص69 ، رقم 5 ، باب اخذ به سنت و شواهد کتاب
. «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» ؛ سوره زمر: آیه ۹.
. سوره فتح: آیه ۱۰.
.سوره عنکبوت: آیه ۶۹.
. سوره هود: آیه ۸۶.
جولای 21 2025
تاریکی صوفیه را دید و به روشنایی تشییع روی آورد
در این مصاحبه با جناب آقای ارازگلدی نیک فرجام ، مستبصر اهل گلستان ، حول نحوه ی استبصار ایشان از صوفیه و راه های باطل به مذهب تشییع بحث میکنیم که بسیار خواندنیو زیباست :
– خودتان رو معرفی بفرمایید؟
– بسم الله الرحمن الرحیم بنده ارازگلدی نیکفرجام و من اهل گلستان هستم.
– قبل از تشیع از نظر عقیدتی چگونه بود؟
– از سال ۱۳۷۲ سه سال در سنیگری در طریقت قادریه بودم، راهی که در آن مسأله مرید و مرادی بود. حالت صوفیگری، چله نشینی، خلوت نشینی و عرفان که در صورت کار کردن زیاد حالت مکاشفه به انسان دست میدهد.
– هدف شما از رفتن به طریقه قادری چه بود و چه میکردید؟
– ارازگلدی : کنجکاو شده بودم و علاقه زیادی داشتم به اینکه بهجایی برسم که بتوانم به ماوراء طبیعت یا همان کشفیات دست پیدا کنم. این طریقت در اهل سنت باعث شده که اکثر سنیهایی که در این مسیر هستند، به مذهب اهلبیت علیهم السلام برسند؛ و خودم نیز دلیلش را به درستی نمیدانم. اما شاید این باشد که در تصوف بیشتر عرفان شعرایی همچون مولوی، سعدی و غیره بود و این شعرا در اشعارشان انسان را به تکامل انسانی و شناخت اهلبیت علیهم السلام سوق میدهند.
مثلاً سعدی میگوید:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد
و در جای دیگر آورده است:
فردا که هرکسی به شفیعی زند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
-چگونگی شیعه شدن خودتان را بیان کنید؟
– ارازگلدی : از طریق فرقه القادری و خواندن کتابهای تاریخی اسلام خیلی چیزها متوجه شدم. علمای اهل سنت معتقد هستند که هر پادشاهی و یا هر خانی، اولوالأمر است؛ درصورتیکه اولوالأمر مصداق خودش را دارد. طی بحث و گفتگوهایی که با افراد مختلف داشتم، دریافتم که علاوه بر قرآن و کتابهای تاریخی، احادیث نیز برای فهمیدن حقیقت مهم است.
کنجکاوی اولیه من از خواندن تفسیر شش جلدی کابلی که متعلق به اهل سنت است، شروع شد. هنگامیکه به آیه مباهله رسیدم (وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ) برایم مبهم بود. در تفسیرش، اینگونه نوشته شده بود که بین بزرگان مسیحیان نجران و پیامبر(ص) قرار شد مباهله شود، زیرا رسول خدا (ص) داستان عیسی را که از طریق وحی به او رسیده بود برای آنها بیان فرموند ولی بزرگان آنان قبول نمیکردند و برای اثبات اینکه از طریق وحی به ایشان رسیده است قرار میگذارند تا مباهله کنند و پیامبر صلی الله علیه و آله و بزرگ مسیحیان نجران خانوادههایشان را بیاورند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از پنجتن بهعنوان اهلبیتش یاد میکند. که در آن جریان، آن علمای اهل کتاب از مباهله فرار کردند و به پرداخت جزیه راضی شدند. آن موقع بود که من برای اولینبار نام پنجتن را بهعنوان اهلبیت علیهم السلام از زبان پیامبرصلی الله علیه و آله شنیدم. من فکر میکردم در قرآن در مورد ائمه هیچ مطلب و آیه های نیست و همین سبب کنجکاوی من شد.
بحث اعداد و ارقام در قرآن هم برای من یک محرک بود که اعدادی نظیر ۱۲ و ۷۲ و ۸ و غیره در قرآن هست. وقتی به عدد ۱۲ رسیدم، دیدم این عدد بسیار زیاد در قرآن آمده است. برایم سؤال شد که پس حتماً این دوازده امامی که شیعه میگویند وجود دارند که این عدد در قرآن بسیار آمده است. برای فهم بیشتر، کتابهای مختلف را از جمله تفسیر الهی قمشهای و آسیب شناسی آیت الله مطهری را مطالعه نمودم و در آخر به شأن نزول رسیدم و این مطلب، بسیار مرا راهنمایی کرد که به دنبال احادیث بروم؛ چون احادیث میتواند به ما نشان دهد این آیه در شأن چه کسی و در مورد چه موضوعی نازل شده است.
برای مثال وقتی قرآن میفرماید: «وَالشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ» اینگونه است که شبی پیامبر (ص) خواب دیدند که بوزینگان تاج و تخت او را تصاحب کردهاند و بعد از آن خواب بود که این آیه بر ایشان نازل شد؛ و بلافاصله بعد از نزول آیه، تفسیر آن را هم بیان فرمودند که در شأن چه کسی بوده است. البته بسیاری از احادیث شأن نزول و تفسیر آیات بخاطر مسائل سیاسی و حکومتی حذف گردید.
به همین منظور، بیشتر به کتابهای احادیث مراجعه میکردم. اولین کتاب حدیثی که خواندم، کتاب سلیم بن قیس هلالی بود. سلیم چند امام را دیده و واقعیتهای گذشته را نوشته بود و بعد از خواندن آن به وجد آمدم و کتابهای حدیثی بیشتری را خواندم و همچنین کتابهای اهل سنت مانند سیوطی، ترمذی و طبری و بخاری. احادیثی که ضد و نقیض بود، موجب زیادشدن کنجکاویام میشد. احادیث سنی را با شأن نزولهای قرآن تطبیق میدادم. اگر با قرآن تطبیق داشت آن حدیث را معتبر میدانستم. البته این عمل به علم رجال نیز نیاز دارد. بعد با تحقیق به این نتیجه رسیدم که برخی از این راویها اصلا وجود خارجی نداشتند!
مسأله دیگری که برای من سؤال ایجاد میکرد این بود که از خلیفه اول که ۲۴ سال همراه پیامبر صبود حدود ۴۰۰ حدیث نقلشده است و از ابوهریره که ۳ سال با پیامبر (ص) بوده حدود ۵۷۰۰ حدیث نقل شده بود که در عرض ۳ سال حتی اگر شب و روز هم با آن حضرت بوده باشد (که اینگونه نبود) بعید است که این همه حدیث را بتواند بدست آورده باشد. لذا هنگامیکه به احادیث ابوهریره مراجعه کردیم، متوجه شدیم که بسیاری از احادیث، ساخته خودش است و در ازای دریافت پول، حدیث جعل میکرد و به رسول خدا صنسبت میداد.
در موضوع شأن نزول آیات و احادیث و تطبیق آن با قرآن کار کردم. زیرا پیامبر صفرمودند: از پیامبر اکرم ص به صورت متواتر نقل شده است که «آنچه از جانب من به شما رسید و موافق قرآن بود، آن را من گفتهام و آنچه به شما رسید و مخالف قرآن بود، من آن را نگفتهام.»
– آیا این مسائل را در نزد استادتان هم نقل میکردید؟
-استادم بعد از اینکه متوجه شد عقاید من تغییر کرده است، بعد از ۳ سال مرا ترک کرد و رفت. به من میگفت: تبلیغات شیعیان در تو اثر کرده است. من به ایشان میگفتم: خداوند در قرآن میفرماید: «آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند برابرند؟» آیا شما فرد فاسدی چون یزید بن معاویه را خلیفه میدانید؟ او میگفت: اینها خلیفه هستند و نباید توهین کرد! من مطالعهام کم است!
به ایشان گفتم: باید تحقیق کنیم، خیلی تحقیق و تدبیر در قرآن کردم و دیگر یقین پیدا کردم که اهلبیت علیهم السلام حق هستند.
سال ها در پی مقصود به جان گردیدیم یار در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
و از مولوی داریم که:
هرکه او دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
اینها احادیث جعلی را جمع میکردند و به جای تاکید بر محکمات، به دنبال متشابهات میرفتند. به عنوان مثال از عبارت قرآنی «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» استفاده میکردند و میگفتند که خدا دست دارد و برای خداوند جسم مادی قائل میشدند، و به ظاهر قرآن بسنده میکردند! اگر میگویند کتاب خدا کافیست ، نباید مفسری خوب برای تفسیر آیات قرآن باشد؟ مفسر اصلی خود پیامبر ص و سپس اهلبیت ایشان هستند.
-تشیع شما در وهله ی اول چگونه بود؟
– ازارگلدی : با تحقیق بسیار و مطالعه کتابهای ادبی، دینی و تاریخی و طی ۲ الی ۳ سال، به این نتیجه رسیدم که تشیع بر حق است. البته در حالت کلی بنده حدود ۱۷ الی ۱۸ سال در حال بررسی بودم. خداوند در قرآن می فرماید: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» این آیه مصداق حال من است. بعد از شیعه شدن، حدود ۷ الی ۸ سال در تقیه بودم.
-لطفا جریان تقیه خود و شکستن آن را توضیح دهید.
-راهی قم شدم و همراه با دو روحانی نزد یکی از مسئولین وقت رفتم و به ایشان گفتم که شیعه شدهام و ایشان گفتند هر وقت به حقیقت رسیدی تقیه را بشکن و تابلو بزن در خانهات و حقیقت را بگو، از چه چیز میترسی؟ این جمله بر من تاثیر گذاشت و بعد از یک سال تقیه خود را شکستم و چه هزینههایی که برایم نداشت. شش ماه اول شکستن تقیه غیرقابلتحمل بود.
– واکنش اقوام و آشنایان در برابر شیعه شدن شما چه بود؟
– در آغاز بهطور مستقیم نگفتم که شیعه شدم. بهصورت غیرمستقیم از سرودههایی که فضائل اهلبیت علیهم السلام و سرگذشت آنها را میگفت، برایشان میخواندم و کمکم از احادیث اهلبیت علیهم السلامبرایشان میگفتم و بیان میکردم که ما اشتباه کردیم و آن فرقهای که پیامبرص فرمودند از ۷۳ فرقه امتش اهل نجات است، مذهب تشیع میباشد.
– چه کتابهایی در گذر شیعه شدن، به شما کمک کرد؟
– در آغاز، قرآن و پسازآن کتابهای دکتر تیجانی، المراجعات، شبهای پیشاور، کتابهای شعر و تاریخ را خواندم. شاید کتاب المراجعات را نزدیک به ۶۰ بار خواندم. از این کتاب سیر نمیشدم و هماکنون هم آن را میخوانم. بنده در هر نشستی شرکت میکنم از فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام دم میزنم.
– نخستین باری که به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شدید، پیش از تشیع بود یا پسازآن؟
– ازارگلدی : پیش از تشیع چند بار رفته بودم و از مردم شنیده بودم امام رضا علیه السالم یک امام شهیدی است که شفا میدهد و قدرت دارد. ولی اصلاً حالی که الآن دارم را نداشتم، تنها در حد دو رکعت نماز و یک زیارت ساده بود. ولی این بار که اربعین حسینی به کربلا رفتم، انقلابی در من ایجاد شد که بهاندازه بیست سال مطالعه من بود. صحنههایی را میدیدم که من را منقلب و گریان میکرد. دلم دیگر نمیخواست برگردم، سبکبال شده بودم.
یکی از رویدادهای جالبی که در سفر کربلا برای من رخ داد، این بود که نزدیک به ۳۲ ساعت نخوابیده بودم، ولی وقتی زائرین مستبصر دیگر را میدیدم، میرفتم و با آنها درباره فضائل اهل بیت علیهم السلام بهاندازه ۳ تا ۴ ساعت سخن میگفتم.
-درباره امام زمان (عج) پیش از تشیع و پسازآن چه باوری داشتید؟
-پیش از تشیع آگاهی زیادی نداشتم اصلاً نمیدانستم که آیا متولد شدهاند یا خیر، ولی الآن کاملاً دیدگاه شیعه را دارم.
– اگر بخواهید برای کسی که اهل تسنن هستند، وجود امام زمان(عج) را ثابت کنید چه توضیحی به او میدهید؟
– ارازگلدی : با نشانههایی که در قرآن آمده مانند آیه «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»و همچنین از احادیث پیامبرص درباره موعود مانند خطبه ایشان در غدیرخم روشن میشود که امام زمانf وجود دارد. اگر جریانات سامرا و آن سرداب و منطقه را بررسی کنیم، میفهمیم حکومت عباسیان آن روزگار همانگونه که پیشوایان پیشین را به شهادت رسانده بودند، درصدد قتل امام زمان (عج) برآمدند و ایشان مانند حضرت عیسی نهان شدند و از دیدگان پنهان گشتند. بنده ارادت بسیار زیادی به ایشان دارم و الآن هم اگر به جمکران بروم ناخودآگاه منقلب میشوم.
. «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ» ، سوره آل عمران: آیه ۶۱.
. «وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلَّا فِتْنَهً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَانًا کَبِیرًا» سوره اسراء: آیه ۶۰.
.کلینی ، محمد بن یعقوب ، اصول کافی : ج1 ، ص69 ، رقم 5 ، باب اخذ به سنت و شواهد کتاب
. «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» ؛ سوره زمر: آیه ۹.
. سوره فتح: آیه ۱۰.
.سوره عنکبوت: آیه ۶۹.
. سوره هود: آیه ۸۶.
By morteza • داستان های استبصار 0 • Tags: امام رضا, ترکمن, تشییع, رد صوفیه, سعدی, شیعه, صوفی, صوفیه, قادریه, قرآن, کربلا, گلستان, مولوی