استاد ادريس الحسينى، در كتاب خود «لقد شيعنى الحسين (بى شك حسين مرا شيعه گردانيد)» مىگويد: يك روز، يكى از نزديكانم از من پرسيد: چه باعث شد كه تشيع را انتخاب كنى؟ گفتم: آن كس، جدم حسين عليه السلام بود و ضايعه ناگوار شهادتش در روز عاشورا. گفت: چگونه؟ گفتم: هر گاه به ياد صحنههاى دردناك آن روز مىافتم، نمىتوانم آن اعمال فجيع را نتيجه انديشه هاى سالم و هدايت يافته بدانم و خونهاى پاك اهلبيتعليهالسلام را كه بر ريگهاى بيابان كربلا روان گرديد، همچون جريان آبهاى معمولى بپندارم. آن خون، خون بهترين و شريفترين كسى بود كه پيامبر صلىاللهعليهوآله بارها دربارهاش به مردم سفارش كرده بود…و چنين كسى نمىتوانست بر باطل باشد و كشندگان او بر حق؛ زيرا قاتلان امام حسين عليه السلام خود مىدانستند كه او بر اميرشان يزيد به مراتب فضيلت دارد و بزرگ دنياى عرب و اسلام است؛ اما چون به مال و ارزش دنيا كه يزيد وعدهشان داده بود، طمع كرده بودند، به كشتن فرزندزاده پيامبر صلى الله عليه وآله تن در دادند.
آرى، حسين عليه السلام مرا شيعه گردانيد؛ آن گاه كه ياد كرد عظيم او را در سوگوارى ها و مراسم عزا و ماتم مشاهده كردم و به حقيقت حال او و معاندانش در حادثه كربلا، آگاه گرديدم. شيعه شدم با خونهاى تازه شهيدان كربلا كه بر ريگهاى بيابان طف جارى بود و با ضجه بچهها و شيون زنان.
كربلا ورودگاه من به تاريخ است و به حقيقت و به اسلام. حال چگونه مىتوانم همچون عارفى رقيق القلب و شاعرى نازك خيال، مجذوب آن نگردم و بدان گرايش نيابم!
السلام علیک یا اباعبد الله
جولای 15 2018
داستان شیعه شدن استاد سید ادریس الحسینی
آرى، حسين عليه السلام مرا شيعه گردانيد؛ آن گاه كه ياد كرد عظيم او را در سوگوارى ها و مراسم عزا و ماتم مشاهده كردم و به حقيقت حال او و معاندانش در حادثه كربلا، آگاه گرديدم. شيعه شدم با خونهاى تازه شهيدان كربلا كه بر ريگهاى بيابان طف جارى بود و با ضجه بچهها و شيون زنان.
كربلا ورودگاه من به تاريخ است و به حقيقت و به اسلام. حال چگونه مىتوانم همچون عارفى رقيق القلب و شاعرى نازك خيال، مجذوب آن نگردم و بدان گرايش نيابم!
السلام علیک یا اباعبد الله
By morteza • داستان های استبصار 0 • Tags: سید ادریس الحسینی