ــ از خودتان بگویید.
جعفر گونزالس: 56 سال دارم و اهل اسپانیا میباشم. نزدیک به بیست سال پیش، افتخار پوشیدن لباس مسلمانی را پیدا کردم. تا رسیدن به اینجا راهی طولانی طی کردم: “تحصیل دانشگاهی در رشته مهندسی الکترونیک” و “ادیتوری در سینما”، سپس کنار گذاشتن همه و “پناه بردن به کوه و طبیعت”، بعد از آن “نایل شدن به فهم توحید و اعتقاد به خدا” که نتیجه اش شد “دور شدن از کشور الحاد و مارکسیسم” و سرانجام “گردنبند یگانگی بر سینه انداختن”.
وقتی در کوه و طبیعت زندگی میکردم در آنجا، دنبال نزدیکی با خدا بودم. از خدا راهنمایی خواستم و ارتباط خودمانی با او پیدا کردم. با دستیابی به کتابی در مورد اسلام، کمکم با آن آشنا و سپس مسلمان شدم. در 33 سالگی با خانمی که پیش از این مسلمان شده بود و از شوهر قبلیاش سه فرزند داشت، ازدواج کردم. در دی ماه سال رحلت امام خمینی(ره) یعنی سال 1368شمسی، به ایران آمدم و مشغول تحصیل دروس حوزوی شدم. در مدرسه صدوق، سه سال مقدمات خواندم. در حجتیه، سه سال فقه و اصول خواندم. در سال 1374ش به اسپانیا برگشتم و نزدیک به ده سال در آنجا مشغول تدریس بودم. در همین سالها، شروع به ترجمه قرآن کردم.
ــ از اسلام چه میدانستید؟
جعفر گونزالس: از اسلام هیچ نمیدانستم. حتی نمیدانستم که دین، آن هم دینی جهانی میباشد. تا پیش از آشنایی با آن، گمان میکردم اسلام، نام یکی از شرکتهای نفتی میباشد!
ــ پس از آن چه شد؟ چگونه با قم و دروس حوزوی آشنا شدید؟
جعفر گونزالس: کوه را ترک کردم و به دنبال اسلام گشتم. به گراندا در جنوب اسپانیا رفتم و اطلاعاتی ناقص در مورد اسلام پیدا کردم. پس از آن به مراکش رفتم. در آنجا با فرق و مذاهب گوناگون آشنان شدم و با امام حسین علیه السلام و فرهنگ عاشورا مواجه شدم. البته در آنجا روز عاشورا جشن میگرفتند، زیرا بر اساس عقایدشان، آن روز، روز به گل نشستن کشتی حضرت نوح(ع) میباشد.
در حین تحقیق، به تجارت پرداختم. پس از مراکش، دوباره، به گرانادا رفتم، اما دنبال علوم اسلامی بودم. کتاب «برادر پیامبر(ص)» به دستم رسید و به خیلی از پرسشهای ذهنی من جواب داد. صفحاتی از کتاب را فتوکپی و در بین مردم منتشر کردم. پس از آن، دوستانم از گرد من پراکنده شدند! پس از پرسوجو، فهمیدم یکی از مذاهب اسلامی را ترویج کردهام و به آن نام شناخته شدم.
ــ چطور شد به ترجمه قرآن به زبان اسپانیایی روی آوردید؟
جعفر گونزالس: در 32 سالگی مسلمان شدم. در 37 سالگی هم تصمیم گرفتم به قم بیایم. نزدیک به بیست ماه، منشی سفیر ایران در اسپانیا بودم. پس از نامهنگاری به قم، جواب شنیدم که به دلیل سن بالا نمیتوانم در دیار کریمه اهل بیت سلام الله علیها حضور یابم. با این حال، توانستم از طریق دوستان وارد ایران شوم.
ــ چطور شد که به ترجمه قرآن به زبان اسپانیایی پرداختید؟
جعفر گونزالس: قرآن، در کشورهای غربی، به صورتی ترجمه شده است که مردم متوجه حقیقت نشوند، چرا که به دست اساتید غربی ترجمه میشود. ترجمهای هم به چاپ رسیده که در آن از منابع محدودی استفاده شده است و کار دقیق و کاملی نیست. از سوی دیگر، ترجمه مترجمالی که هدف مطلوبی از کارشان داشتند، دو اشکال دارد: یکی، فهم غلط از قرآن که اظهار میدارند این کتاب، قدیمی است و به ابهامات روزمره انسانی مربوط نمیشود. دیگری، همان طور که گفتم، از منابع محدود و نادرست استفاده کردهاند و لذا ترجمه پیچیدهای دارند.
ــ روش شما در ترجمه قرآن چه بود؟
جعفر گونزالس: ابتدا، ترجمههای دیگر قرآن و ترجمههای سایر زبانها را بررسی کردم. سپس با منابع تفسیری مانند المیزان و نمونه آشنا شدم. پس از آن، سه، چهار، ترجمه را با یکدیگر مقایسه نمودم تا بفهمم مفسران و مترجمان چه برداشتی از آن داشتهاند. در خاتمه نیز ترجمهای ارائه دادم تا بتوانم معنای آن را بفهمانم. در جاهایی هم که ذکر نکاتی از لحاظ تاریخی و مفهومی لازم بود، به صورت پاورقی آوردهام، در آینده هم دوست دارم تفسیر را نیز ترجمه کنم.
ــ درباره استقبال یا عدم استقبال مردم چه پیشبینیای داشتید؟
جعفر گونزالس: امید داشتم که اطلاعات دقیقی به مردم برسانم تا مردم بخوانند و بفهمند که قرآن، کامل کننده تورات و انجیل است و درباره زندگی روزمرهشان صحبت میکند. ترجمه مذکور، به تازگی، منتشر شده است و نمیدانم مردم چه استقبالی کردهاند.
ــ برای سایر محققان که شاید بخواهند قرآن را در کشورهای دیگر ترجمه کنند، چه پیشنهادی دارید؟
جعفر گونزالس: لازم است بتوانند به زبان جاری مردم کشورشان ترجمه کرده، پس از آن، از منابع مفید و درست استفاده نمایند.
ــ با تشکر از شما که در این گفتگوی صمیمی شرکت کردید.
جولای 26 2018
مصاحبه با استاد جعفر گنزالس
ــ از خودتان بگویید.
جعفر گونزالس: 56 سال دارم و اهل اسپانیا میباشم. نزدیک به بیست سال پیش، افتخار پوشیدن لباس مسلمانی را پیدا کردم. تا رسیدن به اینجا راهی طولانی طی کردم: “تحصیل دانشگاهی در رشته مهندسی الکترونیک” و “ادیتوری در سینما”، سپس کنار گذاشتن همه و “پناه بردن به کوه و طبیعت”، بعد از آن “نایل شدن به فهم توحید و اعتقاد به خدا” که نتیجه اش شد “دور شدن از کشور الحاد و مارکسیسم” و سرانجام “گردنبند یگانگی بر سینه انداختن”.
وقتی در کوه و طبیعت زندگی میکردم در آنجا، دنبال نزدیکی با خدا بودم. از خدا راهنمایی خواستم و ارتباط خودمانی با او پیدا کردم. با دستیابی به کتابی در مورد اسلام، کمکم با آن آشنا و سپس مسلمان شدم. در 33 سالگی با خانمی که پیش از این مسلمان شده بود و از شوهر قبلیاش سه فرزند داشت، ازدواج کردم. در دی ماه سال رحلت امام خمینی(ره) یعنی سال 1368شمسی، به ایران آمدم و مشغول تحصیل دروس حوزوی شدم. در مدرسه صدوق، سه سال مقدمات خواندم. در حجتیه، سه سال فقه و اصول خواندم. در سال 1374ش به اسپانیا برگشتم و نزدیک به ده سال در آنجا مشغول تدریس بودم. در همین سالها، شروع به ترجمه قرآن کردم.
ــ از اسلام چه میدانستید؟
جعفر گونزالس: از اسلام هیچ نمیدانستم. حتی نمیدانستم که دین، آن هم دینی جهانی میباشد. تا پیش از آشنایی با آن، گمان میکردم اسلام، نام یکی از شرکتهای نفتی میباشد!
ــ پس از آن چه شد؟ چگونه با قم و دروس حوزوی آشنا شدید؟
جعفر گونزالس: کوه را ترک کردم و به دنبال اسلام گشتم. به گراندا در جنوب اسپانیا رفتم و اطلاعاتی ناقص در مورد اسلام پیدا کردم. پس از آن به مراکش رفتم. در آنجا با فرق و مذاهب گوناگون آشنان شدم و با امام حسین علیه السلام و فرهنگ عاشورا مواجه شدم. البته در آنجا روز عاشورا جشن میگرفتند، زیرا بر اساس عقایدشان، آن روز، روز به گل نشستن کشتی حضرت نوح(ع) میباشد.
در حین تحقیق، به تجارت پرداختم. پس از مراکش، دوباره، به گرانادا رفتم، اما دنبال علوم اسلامی بودم. کتاب «برادر پیامبر(ص)» به دستم رسید و به خیلی از پرسشهای ذهنی من جواب داد. صفحاتی از کتاب را فتوکپی و در بین مردم منتشر کردم. پس از آن، دوستانم از گرد من پراکنده شدند! پس از پرسوجو، فهمیدم یکی از مذاهب اسلامی را ترویج کردهام و به آن نام شناخته شدم.
ــ چطور شد به ترجمه قرآن به زبان اسپانیایی روی آوردید؟
جعفر گونزالس: در 32 سالگی مسلمان شدم. در 37 سالگی هم تصمیم گرفتم به قم بیایم. نزدیک به بیست ماه، منشی سفیر ایران در اسپانیا بودم. پس از نامهنگاری به قم، جواب شنیدم که به دلیل سن بالا نمیتوانم در دیار کریمه اهل بیت سلام الله علیها حضور یابم. با این حال، توانستم از طریق دوستان وارد ایران شوم.
ــ چطور شد که به ترجمه قرآن به زبان اسپانیایی پرداختید؟
جعفر گونزالس: قرآن، در کشورهای غربی، به صورتی ترجمه شده است که مردم متوجه حقیقت نشوند، چرا که به دست اساتید غربی ترجمه میشود. ترجمهای هم به چاپ رسیده که در آن از منابع محدودی استفاده شده است و کار دقیق و کاملی نیست. از سوی دیگر، ترجمه مترجمالی که هدف مطلوبی از کارشان داشتند، دو اشکال دارد: یکی، فهم غلط از قرآن که اظهار میدارند این کتاب، قدیمی است و به ابهامات روزمره انسانی مربوط نمیشود. دیگری، همان طور که گفتم، از منابع محدود و نادرست استفاده کردهاند و لذا ترجمه پیچیدهای دارند.
ــ روش شما در ترجمه قرآن چه بود؟
جعفر گونزالس: ابتدا، ترجمههای دیگر قرآن و ترجمههای سایر زبانها را بررسی کردم. سپس با منابع تفسیری مانند المیزان و نمونه آشنا شدم. پس از آن، سه، چهار، ترجمه را با یکدیگر مقایسه نمودم تا بفهمم مفسران و مترجمان چه برداشتی از آن داشتهاند. در خاتمه نیز ترجمهای ارائه دادم تا بتوانم معنای آن را بفهمانم. در جاهایی هم که ذکر نکاتی از لحاظ تاریخی و مفهومی لازم بود، به صورت پاورقی آوردهام، در آینده هم دوست دارم تفسیر را نیز ترجمه کنم.
ــ درباره استقبال یا عدم استقبال مردم چه پیشبینیای داشتید؟
جعفر گونزالس: امید داشتم که اطلاعات دقیقی به مردم برسانم تا مردم بخوانند و بفهمند که قرآن، کامل کننده تورات و انجیل است و درباره زندگی روزمرهشان صحبت میکند. ترجمه مذکور، به تازگی، منتشر شده است و نمیدانم مردم چه استقبالی کردهاند.
ــ برای سایر محققان که شاید بخواهند قرآن را در کشورهای دیگر ترجمه کنند، چه پیشنهادی دارید؟
جعفر گونزالس: لازم است بتوانند به زبان جاری مردم کشورشان ترجمه کرده، پس از آن، از منابع مفید و درست استفاده نمایند.
ــ با تشکر از شما که در این گفتگوی صمیمی شرکت کردید.
By morteza • زندگینامه مستبصرین 0