شیر محمد طاطار

زندگانی شهید شیر محمد طاطار مستبصر اهل گلستان.

شهید «شیرْمحمدِ طاطار» در سال 1340 در روستایِ «قره سو» شهرستان «گنبد کاووس» استان گلستان به دنیا آمد. خانواده اش از خانواده های اصیل ترکمن از طائفه «قان یاقماز» بود. وي در 15 سالگی پدرش را از دست داد و مسئولیت خانواده را عهده دار شد اما روزهای سخت زندگی نه تنها او را منزوی نکرد بلکه از او مدیری توانمند در عرصه ی خانواده و اجتماع ساخت.

بحث های مذهبی «شیرمحمد» در دوران دانشگاه با دانشجويان شیعه، موجب جرقه ی هدایت در وجود او شد ولی آنچه در مکتب اهل بيت عليهم السلام برای او بسیار جذابيت داشت، وجود «عدل و امامت» در اصول دین بود که مانع پیدایش قلداران و زور مداران در سطح جامعه می شود.

وي در سال 1380 به مکتب تشیع پیوست و بعد از سه ماه آن را رسما اعلام کرد. او یک جمله معروف داشت که همه كساني كه با او در ارتباط بودند هنوز نقل می کنند كه می گفت:

« ما 1400 سال به اهل بیت عليهم السلام بدهکاریم دعا کنید ما اهل بیت عليهم السلام را آن طور که هست، بشناسیم.»

«شیر محمد طاطار» پس از گرويدن به مكتب اهل بيت عليهم السلام در سال 1385 کاندیدای شوراي روستاي«قره سو» شد و علی رقم اینکه رقیبانش کارشکنی کردند اما محبوبیت او به قدری بود که توانست به عنوان نفر اول در شورا انتخاب شود.

او علاوه بر فعالیت های عمرانی گسترده در روستا، ایده های فرهنگی خوب از جمله برنامه ای با عنوان «قربان تا غدیر» را در «ترکمن صحرا» اجرا کرد که در این برنامه علمای اهل سنت ترکمن هم شرکت می کردند.

عده ای تكفيري وقتی موفقیت «شیرمحمد» را دیدند ابتدا از در تطمیع وارد شد و حاضر بودند هر آنچه او تقاضا می کند بر آورده کنند ولی آن بزرگ مرد حاضر نشد از مسیری که انتخاب کرده، دست بردارد. آنها پس از آن که از تطمیع او نا اميد شدند، کمر به قتل او بستند.

شیرمحمد طاطار در شب 17 فروردین 1387 از گرگان برگشت و مستقیم به دفتر شورا رفت. ساعت 12 شب وقتی به منزل رفت، یک نفر به لهجه ای که وانمود می کرد ترکمن است او را صدا زد. شیر محمد در آن تاریکی از منزل بیرون رفت که ناگاه با سه نقاب دار مواجه شد. آنها در تاریکی شب با وي درگیر شدند و با 21 ضربه قمه به شهادت رسید.

او که از دشمنی عده ای با خودش خبر داشت محل زندگی اش را ترک نکرد با این استدلال که امیرالمومنین عليه السلام و حضرت زهرا سلام الله عليها با تمامي ناملایمات و دشمنان زیادی که داشتند مدینه را ترک نکردند تا راه را به ما نشان دهند من تا زمانی که عمر دارم همین جا می مانم و لو اینکه خون من را بریزند. اگر ما تحمل نکنیم و میدان را خالی کنیم دشمن به نتیجه رسیده است این فاجعه است و کار دشمن است.