داستان استبصار استاد صالح الوردانی به قلم خودش

استاد صالح الوردانی نویسنده، روزنامه نگار و فعال سیاسی مصری از معروفترین و جنجالی ترین شخصیت های معاصر مصری است که با توفیق الهی به مکتب نورانی اهل بیت( عليهم السلام) راه یافته است. وی پس از انتخاب تشيع تلاش های فراوانی در راه معرفی مذهب حقه ي شیعه در سرزمین مصر نمود و بارها دستگیر و زندانی شد، همچنین مناظرات بسیاری با مخالفان شیعه نموده و تعداد بسیاری از جوانان را به این مذهب رهنمون كرده است.

وي پيرامون شيعه شدنش چنين مي گويد:

جستجو در یافتن اسلام حقیقی در لابلای انبوه گفتارها, فتواها, احادیث ورویدادهای تاریخی، امری بس سخت و دشوار بود، از روزی که رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) به شهادت رسيد تا امروز، بسیاری از خس و خاشاک ها به اسلام چسبیده و حقیقتش را پنهان کرده تا آنجا که اسلام امروزی چیزی غير از اسلامی بود که پیامبر صلي الله عليه وآله به امت بخشید. این مطلبی بود که در طول بحث و مطالعه و تجربه های طولانیم درمحدوده مرکزیت اسلامی در مصر به آن رسیدم و بیش از بیست سال ادامه داشت .

اکنون اقرار می کنم که بحث درباره این برخوردها نیاز به یک شرط اساسی دارد که در آغاز نبوده است و آن خالی کردن ذهن از قداست افراد است، یا به عبارت دیگر: باید شخصیتی مستقل و آزاد از پرستش افرادداشت. من وقتی به کنجکاوی در میراث اسلامی غوطه ور بودم در درونم حامل قداستی براي اشخاص بودم ولی آن هنگام که از این هاله خود را رها ساختم، راه را پیشاپیشم برای رسیدن به حقیقت اسلام،هموار یافتم و دریافتم که در این دين بيش از احاديث رسول خدا  صلي الله عليه وآله، سنت برخي ازاصحاب آن حضرت محقق گشته و هم كيشان من دين را نه از پيامبر خدا بلكه از اصحاب ايشان اخذ كرده اند و در نتيجه حقیقت اسلام پنهان مانده است چنانکه حقیقت دین موسی و عیسی نیز به وسیله احبار و رهبان بنی اسرائیل، پنهان ماند.

اینجا بود که با ذهنی خالی از شخصیت ها دنبال روايات و رویدادهای تاریخ رفتم تا بتوانم به حقیقت برسم.

اگر به سخنان صحابه و تفسیر و توضیحشان درباره آيات و احادیث، اكتفا می کردم، هرگز به حقیقت نمی رسیدم .

من براستی از دایره توهم خارج شدم وبه سرزمین حقیقت رسیدم آنگاه که مسیر اسلام را پس از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) دنبال کردم و بازخوانی نمودم .

سرانجام پس از سالهاي طولانی مطالعه و بررسي، قسمت پنهان شده از تاریخ اسلام و حقیقت مسلمین به رویم گشوده شد و همچنان که نور اهل بیت جلوی رویم تابید، پرده های ظلمت كنار زده شد و راه راستین برایم هموار گشت و از سرگشتگی و گمراهی رهايي يافتم و خود را در محدوده اسلام واقعی یافتم.

آنچه در این کتاب قلم زده ام، سخن از بیوگرافی یا تجربه های شخصی خود نیست، بلکه سخن از عرضه نمودن واقعیت ها و رد بعضی استدلالها و بیان حقایقی است که از مسلمانان پنهان شده است .و خدای را بر این هدایت حمد و سپاس می گویم که اگر توفیق خداوند نبود، هرگز هدایت نمی شدم.