حقوق دان اردنی مرحوم احمد حسین یعقوب

حقوق­دانی روشن­فکر که گریه بر مصائب سید الشهدا (علیه السلام) قلبش را به­ نور ایمان منور گردانید

خاندان و ابتدای زندگانی

خاندان “العتوم” از قبایل اصیل و ریشه­ دار عرب ، سالیان سال در منطقه شمال غربی آفریقا و کشور مراکش فعلی سکونت داشته ­اند. این قبیله از تیره اعراب قحطانی بودند که پیش از مهاجرت به­ آفریقا در فتوحات اسلامی نقش به­ سزایی داشته و در جریان فتح شمال غربی آفریقا ساکن این منطقه شدند که با گذر زمان اصالتشان به­ آن منطقه شهرت یافت. سپس عده ­ای از این قبیله به منطقه “جَرَش” که امروزه استانی باستانی در کشور اردن است ، مهاجرت نمودند. شیخ حسین یعقوب نیز از همین تیره بود که آباء و اجدادش ساکن این منطقه شده بودند. وی از ابتدای حیات در ارتفاعات منطقه جرش مشهور به “کَفَرخل” زندگی می­ کرد و رئیس قبیلة العتوم در منطقه خود بود.

شیخ حسین به­ سال 1358 هـ ق صاحب مولودی خوش یمن شد ؛ وی فرزندش را به­ نام نامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) احمد اسم نهاد و او را در دامان خود و مادرش که از زنان خوش استعداد و باهوش منطقه بود پروراند.

تحصیلات

مرحوم مغفور احمد حسین از سنین کودکی تحصیلاتش را در زادگاه خود آغاز کرد؛ سپس برای تکمیل تحصیلات به­ کشور مصر رفت و دوره متوسطه را در این کشور گذراند. وی بعد از اتمام این دوره راهی دمشق شد و در دانشگاه این شهر مراتب عالی علمی را در رشته حقوق پشت سر گذاشت و موفق به ­اخذ مدرک از این دانشگاه گردید. عطش تحصیل علم او را که سیری نداشت، لاجرم راهی لبنان نمود و در این کشور نیز تحصیلات تکمیلی دیگری در رشته حقوق را گذراند ؛ وی دیپلم دومش را از مدارس این کشور دریافت کرده و نیز موفق به ­اخذ مدرک کارشناسی ارشد حقوق از دانشگاه حکمت شهر بیروت گردید. وی پس از اتمام تحصیلات ، مشاغل مختلفی را متصدی شده بود؛ او وکیل و حقوق­دانی کارکشته بود و از آن­جا که علم دین هم می­ دانست ، تصدی منصب امام جمعه برخی مناطق را نیز عهده­ دار بود. از دیگر مشاغل وی می­ توان به ریاست شهرداری و هم­چنین روزنامه نگاری او اشاره نمود. خلاصه این­که جناب آقای احمد حسین یعقوب شخصیتی کاملا علمی و فرهنگی داشته و سر و کارش با علم و ادب و فرهنگ و قانون بود.

 

جرقة هدایت

احمد از ابتدا شخصیتی روشن­فکر ، نقّاد و حقیقت­جو داشت. موضوع پایان­ نامه وی در دانشگاه بیروت “بررسی و نقد ریاست دولت و خلافت در شریعت و تاریخ اسلامی و رویکرد تقلیدی در آن” بود. هنگامی­که وی برای دفاع از پایان­ نامه­اش به بیروت سفر کرده بود ، دست هدایت الهی کتابی را در دستان او نهاد که مسیر زندگانی او را دگرگون ساخت. کتابی از نویسنده­ای سنی مذهب درباره حادثه کربلا با عنوان «ابناء الرسول فی کربلاء» (فرزندان پیامبر در کربلا) اثر «خالد محمد خالد».

گرچه نویسنده کتاب مذکور سعی در تطهیر و تبرئه جانیان حادثه خونین عاشورا دارد ، ولی عظمت و هدایت­ گیری پرچم سید الشهداء (علیه السلام) ناخواسته قلب احمد را به­ سوی جستوجو حقیقت سوق داد. احمد در این رابطه می­نویسد: «با اندکی مطالعه این کتاب، به­ شدت قلبم از آن­چه بر امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت و اصحابش آورده بودند، آزرده شد». وی عنوان می­ کند که اطلاع از شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) قلبش را به­ شدت مجروح ساخت و دل خونین او تنها با خواندن کتب بیشتر التیام می ­یافت، به­ همین جهت مصمم شد تا در میان آثار و کتب شیعیان تحقیق و تفحص بیشتری نماید، چراکه می­دانست تنها فرقه پرچم­دار در خون­خواهی نهضت سیدالشهدا (علیه السلام) در اسلام، شیعیان هستند. وی در ابتدا کتاب المراجعات، نوشته مرحوم علامه شرف الدین را تهیه نمود و آن را با دقت مطالعه کرد. پس از مطالعه دقیق این کتاب و چند کتاب دیگر ، سؤالاتی زیادی ذهنش را درگیر ساخت که هم­چو امواجی خروشان دریای قلبش را به­ شدت متلاطم ساخت و از آن­جا که وی شخصیتی روشن­فکر و حق­ طلب داشت ، مطالعات خود را در فضای آزاد موجود در لبنان گسترش داد.

احمد آن­گاه که تصمیم بر تحقیقات بیشتر گرفت ، به­ کنکاش در تاریخ اسلام بدون ملاحظات قومی و تعصبات مذهبی پرداخت. او تاریخ را با نگاهی بی طرفانه بررسی می­کرد تا به­ درستی دربارة وقایع آن قضاوت كند.

او قبل از این­که تشیع خود را رسما اعلام کند ، سفری کوتاه به تهران داشت و در برخی از عزاداری­های مردم ایران در مصیبت حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) شرکت داشت که این خود نیروی محرکه شدیدی در تسریع هدایتش گردید ؛ او در این رابطه می­ گوید: «بعد از جریان سفرم به ایران و تهران، به مطالعه و یادداشت­برداری خود از منابع مختلف توأمان با اندوه و غصه ادامه دادم! رفته رفته هرگاه به ­زیارت مرقد مطهر حضرت زینب (سلام الله علیها) مشرف می­ شدم گویی تمام آن­چه را که خوانده بودم ، در مقابلم به تصویر کشیده می­ شد ؛ همچنین وقتی تحقیقاتم را به عده­ای از علمای اعلام که از محبین واقعی اهل بیت (علیهم السلام) بودند، ارائه می ­کردم، مرا بیشتر تشویق نموده و به­ من می­گفتند که با توجه به اندیشه سیاسی تو ، این یادداشت­ ها حتما به کتابی متمایز مبدل خواهد گردید».

 

استبصار

احمد حسین گفته است که از زمانی که وارد دانشگاه حکمت لبنان شد ، تا زمانی که کاملا قلبش بدون هیچ شک و شبهه ­ای به­ نور مذهب اهل بیت (علیهم السلام) منور گردید ، حدود چهارده سال به ­زمان برده است[1]. وی می ­گفت که دریافته است اهل بیت (علیهم السلام) بهترین مرجع و پناهگاه برای مسلمین در طول تاریخ هستند ، اما دشمنان ایشان همیشه سعی در سانسور ایشان داشته و به ­جای آن­ها افرادی را به­ عنوان خلیفه و حاکم جامعه اسلامی معرفی می­ کردند که دارای انحرافات فکری ، اعتقادی و عملی بوده و هرگز شایستگی جایگزینی برای اهل بیت (علیهم السلام) را نداشته ­اند. او که متوجه شده بود سالیان سال توسط عالمان گمراه ، از روی تقلید به­ تفکرات ایشان معتقد بوده ، بسیار دل­شکسته و پشیمان گردید و به ­همین سبب در قنوت نمازهایش به­ شدت می­ گریست تا خداوند متعال برای همیشه قلبش را به­ نور ایمان منور گرداند. سرانجام شیخ احمد حسین حوالی سال 1408 هـ ق رسما به­ مذهب تشیع گروید آن را اعلان نمود.

او پس از یافتن حقیقت ، با خداوند متعال پیمان بست که تا آخرین لحظات حیات خود جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) را پاس داشته و دیگران را به حقیقتی که او بدان دست یافته بود رهنمون سازد و با سلاح قلم و زبان مدافع حقوق ایشان در مقابل ستم­گران تاریخ گردد.

 

تألیفات

حاصل عمری مجاهدات­های فکری ، فرهنگی و اعتقادی مرحوم شیخ احمد حسین یعقوب را می­ توان در لابه ­لای آثار ارزشمند وی، در حوزه دفاع از کیان تشیع و تبیین انحرافات اندیشه­ های مخالف با مکتب اهل بیت (علیهم السلام) کنکاش نمود. وی نزدیک به بیست اثر گرانسنگ از خود برجای گذاشته است كه يكي از مهم­ترین آن­ها كتاب «کَربَلاء، اَلثَّوْرَة وَ اْلْمَأسَاة» (کربلا، قیام و رنج­نامه) مي­ باشد.

شیخ احمد می­گوید: «بعد از آن­که، نهمین تألیفم با عنوان “مَسَاحَةُ لِلْحِوَارْ” چاپ شد، به­ نوشتن این مباحث پیرامون کربلا پرداختم ؛ روزهایی که این کتاب را قلم می­ زدم ، اندوهناک­ترین روزهای زندگی من بود ، زیرا با تک تک یادداشت­هایی که در طی تحقیقاتم به دست می ­آوردم گریه می­کردم و با قلبی آکنده از غم و اندوه این سؤال به ­وجدانم خطور می­کرد که انسان با شنیدن آنچه در کربلا گذشت، چگونه می­ تواند گریه نکند؟!»

از آن­جا قلم مرحوم استاد احمد حسین ، قلمی قانون محور بوده ، آثار او را می­توان کتاب­ هایی با روی­کرد حقوقی در دفاع از ستم های روا شده در حق اهل بیت (علیهم السلام) دانست که این قلم قانونی وجدان و احساس هر انسانی که ذره ­ای خوی انسانیت در او باشد ، جریحه­ دار می ­نماید[2].

فهرست برخی از آثار مرحوم استاد احمد حسین یعقوب به ­شرح ذیل می­ باشد:

  1. کَربَلاء، اَلثَّوْرَة وَ اْلْمَأسَاة؛ که پیش­تر به­ آن اشاره گردید.
  2. النظام السياسي في الإسلام (نظام سیاسی در اسلام) ؛ نویسنده در این کتاب به ­بررسی مقارن سیاست در اسلام مطابق با فقه و تاریخ و … میان دو مذهب شیعه و سنی پرداخته و سپس نتیجه­ گیری نموده است.
  3. نظرية عدالة الصحابة والمرجعية السياسية في الإسلام (نظریه عدالت صحابه و مرجعیت سیاسی ایشان در اسلام) ؛ در این کتاب نویسنده به­ بررسی مقارن و بی­طرفانه در رابطه با عدالت صحابه از نظر دو فرقه شیعه و سنی پرداخته و سپس نتیجه ­گیری نموده است.
  4. مرتكزات الفكر السياسي (ارکان اندیشه سیاسی در اسلام) ؛ در این کتاب نویسنده به­ بررسی تفکرات فِرَق و اندیشه­ های مختلف مسلمین در رابطه با سیاست­های نوین امروزه پرداخته است.
  5. الخطط السياسية لتوحيد الامة الاسلامية (راهکارهایی سیاسی برای ایجاد وحدت در امت اسلامی)
  6. طبيعة الأحزاب السياسية العربية (درون­مایه احزاب سیاسی عرب) ؛ مقایسه احزاب سیاسی دنیای عرب با مکتب اهل بیت (علیهم السلام).
  7. الوجيز في الإمامة والولاية (مختصر نامه ­ای در امامت و ولایت) ؛ نویسنده در آن مفهوم ولایت و امامت را مورد بررسی قرار داده و در راستای این مفهوم تاریخ خلافت و امامت را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
  8. مساحة للحوار، من أجل الوفاق ومعرفة الحقيقة (فضایی آزاد برای گفتوگو، از برای اتفاق نظر و شناخت حقیقت) ؛ در این کتاب مؤلف محترم در قالب گفتوگوی خود با دوست سنی مذهبش ، حقایقی از مذهب شیعه را بیان می­ نماید.
  9. الهاشميون في الشريعة والتاريخ (بنی هاشم در شریعت و تاریخ اسلام).
  10. حقيقة الاعتقاد بالامام المهدي المنتظر (عليه السلام) (حقیقت باور به امام مهدی منتظر ع) ؛ در این کتاب به بررسی شخصیت و شناخت امام زمان (علیه السلام) و اثبات وجود ایشان از منابع مختلف پرداخته شده است.
  11. أين سنة الرسول، وماذا فعلوا بها (سنت پیامبر کجاست؟ با آن چه کرده ­اند؟) ؛ در این کتاب نویسنده در صدد معرفی سنت حقیقی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده و با روی­کرد معرفی تحریف کنندگان این سنت حقیقی داشته ، رهروان واقعی آن را فقط اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و اتباع ایشان معرفی نموده است.
  12. الاجتهاد بين الحقائق الشرعية والمهازل التاريخية (اجتهاد بین حقیقت­ های شرعیه و تاریخ مضحک).
  13. المرجعية السياسية في الاسلام (مرجعیت سیاسی در اسلام).
  14. مختصر المواجهة (رویارویی کوتاه).

 

خاطره­ای از تجدید چاپ کتاب عدالت صحابه

وزیر اوقاف اردن به ­تحریک سلفیان و وهابیان متعصبین درصدد بود که از انتشار کتاب “عدالة الصحابة” نوشته استاد احمد حسین، ممانعت کند. از آن­جا که شیخ احمد ، روزنامه­ نگاری زبردست نیز بود، طی یکی از شمارگان روزنامه ­ای که در آن سردبیر و نویسنده بود ، مراتب اعتراض خود را رسما اعلام کرد. این امر تأثیری بر قلب­های مرده نگذاشت و ناچار به شکایت علیه وزیر اوقاف شد. شکایت او ترتیب اثر لازم را پیدا نکرد ، اما وزیر را برآن داشت تا با شیخ احمد دیداری را ترتیب دهد ؛ به­ همین دلیل شیخ احمد را به­ ساختمان وزارتش دعوت نمود تا با یکدیگر دیدار و گفتوگو داشته باشند و این موضوع را با گفتمان حل و فصل نمایند. از آن­جا که استاد احمد حسین یعقوب حقوق­دانی کارکشته بود ، در ابتدا با وزیر اوقاف با منطق قانون وارد صحبت شد. او گفت: «شما کتاب مرا منع چاپ و انتشار کردید ، این در حالی­ست که چاپ و نشر هر کتاب و مقاله ای در موضوعات مختلف در کشور اردن آزاد است. شما بسیاری از کتاب­هایی که حتی اندیشه­ های ضد اسلامی را ترویج می­ دهند و نویسندگانش همگی غربی هستند اجازه چاپ می­ دهید ، اما چرا برای کتاب من که تنها حاوی مستندات تاریخی­ست مجوز چاپ و نشر صادر نمی­ کنید؟!» این استدلالات وزیر را از منع غیر قانونی­ش منصرف نکرد. بحث احمد حسین با وزیر به درازا کشید تا جایی که به ­او گفت: «تو وزارت ملک حسین (پادشاه وقت اردن) را عهده­ داری یا وزیر سلفیان نفوذی در وزارتت؟!» او فورا پاسخ داد: «معلوم است که من وزیر ملک حسین هستم!» احمد پاسخ داد: «پس چرا کتابی که در آن اجداد ملک حسین[3] به نیکی یاد شده ­اند را اجازه چاپ و انتشار نمی­ دهی؟ من حتی نسخه ­ای از آن­را به­ پادشاه دادم و او بسیار تعریف کرد». وزیر گفت: «در این کتاب نقد برخی از صحابه صورت گرفته و این به­ ضرر اسلام است!» احمد پاسخ داد: «چه ضرری برای اسلام دارد؟ آیا اسلام بر پایه صحابه استوار است یا وجود صحابه باعث ماندگاری دین اسلام شده است؟» در نهایت وزیر از پاسخ­های علمی و قانونی دکتر احمد قانع شد و مجوز چاپ کتاب را صادر نمود[4].

 

زندگی­نامه شخصی و سرانجام

شیخ احمد حسین یعقوب (رحمه الله) در سنین جوانی همسر اختیار کرد و از او صاحب ده فرزند پسر و چهار فرزند دختر شد. او پس از استبصار ، تغییر آیین خود را به­خانواده­اش ابلاغ نمود و ایشان را با مذهب اهل بیت (علیهم السلام) آشنا کرد ؛ در نهایت همه ایشان با شنیدن حقایقی که شیخ بدان دست پیدا کرده بود ، به­ تشیع گرویدند.

شیخ احمد حسین پس از تشیع با آزار و اذیت­ها و فشارهای زیادی از جانب وهابیت ساکن در منطقه جرش روبه ­رو گردید. او نقل می ­کند که وهابیان منطقه که ­تعدادشان نیز بسیار بود ، او و خانواده ­اش را مدام کافر ، رافضی ، مرتد و … می­ خواندند و دیدگاه دیگران را نسبت به­ ایشان متزلزل و منفی می ­ساختند.

نقل است که از طرف وهابیت ، مفتی متعصبی در منطقه جرش ساکن شده بود که فلسطینی الاصل بود و مبلّغ رسمی وهابیت در منطقة آباء و اجدادی شیخ احمد حسین یعقوب شده بود ؛ او آوازه احمد را شنیده بود و در خطبه­ هایش پیوسته او را نکوهش کرده و حملات تندی را نثار شخصیت ، عقاید و محتوای کتاب­های او می­ کرد. روزی آن مفتی وهابی با احمد حسین در جایی روبه ­رو شد. مفتی وهابی سرسخن را این­گونه با شیخ احمد باز کرد: «می­خواهم تمام کتاب­هایی را که تألیف کردی از تو خریداری کنم ، آیا به­من می­ فروشی؟!» احمد پاسخ داد: «برای چه می­خواهی آن­ها را از من بخری؟!» مفتی پاسخ داد: «می­خواهم همه آن­ها را بسوزانم!!» احمد با تعجب گفت: «چرا می ­خواهی چنین کنی؟! هر چند همیشه در منابرت بر ضد من و کتاب­هایم صحبت می­کنی!» مفتی پاسخ داد: «چون کتاب­های تو باعث گمراهی مسلمین است و باید از بین برود!» احمد پاسخ داد: «ما در این منطقه (جرش) کلیسا داریم و مسیحیان با آسودگی خاطر به­ دلیل وجود آزادی بیان در کشور اردن ، به­ تبلیغ کیش خود مشغولند ، حال که من شیعه هستم ، مرا هم­چون این مسیحیان به­ حال خود واگذار» مفتی در انتها می­ گوید: «خطر تشیع بیش از مسیحیت و یهودیت است ، شیعیان باید نابود شوند!» احمد حسین در انتها او را تهدید کرد که اگر بخواهد به­ این تفکرات تکفیری ادامه دهد او را با کمک قبیله­اش از منطقه خود اخراج می­ کند ، مفتی نیز به­ سرعت بحث را عوض کرد و برای از دست دادن مقام خود ترسید![5]

وی سرانجام به ­دلیل فضای خفقان و آزار و اذیت ­های روحی از جانب وهابیان ، ناچار شد که به ­اتفاق همسر و برخی از فرزندانش به ­آمریکا مهاجرت کند تا از ستم ­های ایشان در امان بماند. عاقبت امر تا آخر عمر پربرکتش در این کشور باقی ماند و به­ سال 1428 هجری قمری دعوت حق را لبیک گفته و به­ لقاء الله پیوست. هرچند ارتحال او در غربت و دور از خاندان و بستگانش بود ، اما ذکر و نامش با کتاب­ هایی که در راستای دفاع از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) تألیف نموده بود، مانا شد و برای همیشه هم­چو نگینی در تارک تاریخ تشیع ماندگار گردید. پیکر این دانشمند خداجوی را مطابق وصیتش و با لحاظ مسائل شرعی ، از کشور آمریکا به زادگاهش در جرش منتقل نموده و در آن سرزمین دفن کردند. روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

[1] برنامه پخش زنده ماهواره ای لقاء خاص مع سماحة الشيخ الكوراني عن الداعي والمفكر الإسلامي أحمد حسين يعقوب

[2] برنامه پخش زنده ماهواره ای لقاء خاص مع سماحة الشيخ الكوراني عن الداعي والمفكر الإسلامي أحمد حسين يعقوب

[3] الحُسین بن طلال بن عبدالله بن حُسین الهاشمی مشهور به ملک حسین ، پادشاه فقید اردن، که نسب خود را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) و فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام) رسانده و مدعی بوده که او چهل و یکمین نواده از نسل ایشان است.

[4] برنامه پخش زنده ماهواره ای لقاء خاص مع سماحة الشيخ الكوراني عن الداعي والمفكر الإسلامي أحمد حسين يعقوب

[5] برنامه پخش زنده ماهواره ای لقاء خاص مع سماحة الشيخ الكوراني عن الداعي والمفكر الإسلامي أحمد حسين يعقوب