دسته های عزاداری ، مبلغ سنی را به سوی اهل بیت هدایت کرد

من به زاهدان آمدم و دسته های عزاداری را می دیدم و مسخره می کردم ولی عاقبت در همین دسته ها شرکت کردم و معارف ناب حسینی را فهمیدم. در واقع مهم ترن علت استبصار من همین عزاداری ها و روضه خوانی ها و سیدالشهدا(علیه السلام) بودند.

-لطفا خودتان را معرفی کنید:
اینجانب امیر اربابی از استان سیستان و بلوچستان هستم.
اقوام همگی اهل تسنن هستند.

 

– آقای اربابی لطفا اعتقاد و باورهای قبلی تان را معرفی بفرمایید:
من در حوزه علمیه اهل تسنن درس می خواندم، در برخی از افراد که تفکر وهابیت نفوذ کرده به من می گفتند:«شیعیان کافر هستند و کشتن آنها ثواب دارد»
من در خصوص امام حسین(علیه السلام) پرسیدم که به من گفتند:«از این سوال ها نپرس، موجب می شود گناه کار بشوی» من خیلی سوال کردم تا اینکه به من گفت: امام حسین را شیعیان خودشان کشتند و حالا برای اینکه خداوند آنها ببخشد عزاداری می کنند.
کتب وهابیت را به ما می دادند و افکار آنان را در مغز ما فرو می کردند.
برخی افراد در ظاهر وحدت را حفظ می کنند ولی در جلسات خصوصی می گویند: «شیعیان کافر اند» و پول های عربستان را پخش می کند برای نشر وهابیت.

-از شیرینی ها و سختی های استبصارتان تعریف کنید:
وقتی شیعه شدم مثل انسانی بودم که تازه متولد شده بودم. وقتی می بینم که چه انسانی بودم و چه افکاری داشتم خیلی احساس گناه می کنم که آیا خدا ما را بخشیده است؟!
ولی سختی های فراوانی هم داشته است و مهم ترین آن این بود که ترد شدم و از خانواده ام دور شدم و تنها ماندم و هستم تا الان.

 

-چه توصیه ای به برادران اهل سنت خود دارید؟
توصیه ام این است که کمی فکر کنند و دنبال حق باشند، جاهلیت را کنار بگذارند.
سوال من اینست که چرا همه خلفا را به اسم حضرت و با القاب آنها را صدا می کنند ولی به امام علی(علیه السلام) بی احترامی می نمایند.

 

-بهترین آرزوی شما چیست؟
بهترین آرزوی من ایسنت که به پیش خانواده ام برگردم و خانواده و اطرافیانم را هدایت نمایم.
نقش اهلبیت(علیهم السلام) را در هدایت بشر چقدر می دانید؟
اهلبیت(علیهم السلام) بزرگترین و بیشترین نقش را دارند. من خودم به برکت عزاداری امام حسین (علیه السلام) و جریان عاشورا هدایت شدم.

 

-به زیارت امام رضا(علیه السلام) یا عتبات مشرف شده اید؟ چه حسی داشتید؟
بله! الحمدالله به زیارت امام رضا(علیه السلام) که بارها مشرف شده ام و الان هم در مشهد ساکن می باشم و وابستگی شدیدی به حرم پیدا کرده ام که نمی توانم جدا بشوم و به جای دیگری بروم.
قبل از آمدن به مشهد هم از طریق اینترنت همیشه پخش زنده حرم رضوی را تماشا می کردم و الان هم که دائماً در حرم می باشم.
وقتی انسان به حرم می رود حس خیلی فوق العاده و آرامشی وصف نشدنی دارد.

 

-چه کتاب هایی قبل از استبصار مطالعه نموده اید؟
کتاب های زیادی خواندم که مهم ترین آنها کتاب آنگاه هدایت شدم، شبهای پیشاور، شهابی در شب و… بود و الان هم در کتابخانه حرم امام رضا(علیه السلام) ساعاتی مشغول مطالعه می باشم از جمله کتاب«پرسش و پاسخ مهدوی»

 

-بهترین روش تبلیغ تشیع را چه می دانید؟
بهترین روش تبلیغ احسان نمودن و همین خیریه ها است. البته که اخلاق نیکو یک تبلیغ عملی و بزرگ ترین راه برای هدایت افراد می باشد.
برخلاف افراد غیر شیعه که به شیعیان توهین و بی احترامی های فراوانی می کنند، شیعیان با اخلاق خوش و نیکو حتی با مخالف خود برخورد می نمایند.

 

-پیرامون امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه مطلبی دارید:
انشالله حضرت ظهور کنند و بر همگان حق آشکار شود و اصلاح عمومی رُخ دهد و همه ملت ها اگاه شوند.

 

-مهم ترین علت استبصار شما چه بود؟
من قبلا جماعت تبلیغی بودم و سه روز در ماه به تبلیغ می رفتم، نزدیک محرم که بود از سرگروه مان در خصوص عزاداری سوال کردم که آنها از جواب دادن امتناع می ورزیدند و می گفت:«اگر جواب تو را بدهم گناه کار می شوم و تو هم اگر پرسش کنی گنه کار می شوی» من گفتم:«به یک سوال کردن کسی گنه کار نمی شود»
آخر گفت:«خود شیعیان کشتند» من با خودم گفتم:«یزید دستور داده و ابن زیاد کشته که هر دو از پیروان خلیفه عمر بودند»
من به زاهدان آمدم و دسته های عزاداری را می دیدم و مسخره می کردم ولی عاقبت در همین دسته ها شرکت کردم و معارف ناب حسینی را فهمیدم. در واقع مهم ترن علت استبصار من همین عزاداری ها و روضه خوانی ها و سیدالشهدا(علیه السلام) بودند.

 

-ایرادات مذهب پیشین شما چه بود که آن را رها کردید:
سرتاپا ایراد بود. آنها بدترین کارها را می کردند و به اسم دین می زدند.