نور هدایت شاگرد ، استاد را شیعه کرد!

نور هدایت شاگرد ، استاد را شیعه کرد!

گذری کوتاه بر زندگینامه عالم سنی شیعه شده اهل پاکستان “شیخ حافظ علی محمد فتح الدین حنفی”

ابتدای زندگانی و تحصیلات

علي محمد فتح الدین در سال­های دو دهه پایانی قرن 19 ميلادي[1] در شهر “فتحِ جنگ” در ايالت “پنجاب” در كشور “پاكستان” به­ دنیا آمد. وي در خانواده­ای سنی و حنفی مذهب رشد و نمو نموده و در نوجواني به فراگيري علوم دینی و قرائت و حفظ قرآن اشتغال یافت و تلاش وافري در حفظ احاديث نبوي و یادگیری علم حديث نمود تا آن­جا كه به يكي از بزرگترين علمای علم حديث و رجال عصر خود در منطقه پنجاب پاکستان مبدّل گشت. منقول است که او هميشه مي­ گفت: اگر تمامي كتاب­هاي حدیثی مفقود شوند من مي توانم همه آنها را از حفظ بنويسم! لقب حافظ نیز از همین جهت به­ وی داده شده بود، چراکه اهل سنت چنان­چه عالمی از علمای­شان حافظ کل قرآن و حافظ روایات بسیار باشد ، حافظ لقب می­ دهند.

جرقة هدایت و استبصار شاگرد

در واقع آن چیزی که موجب تحول فکری در علی محمد شد، اشتیاق وافر او به­ گفتوگوی آزاد با ذهنی خالی از تعصبات فرقه ­ای بود. وی در حیات علمی خود گفتگوهاي فراواني با شاگردش حكيم متبحّر “أمير الدين بن حافظ محمد مستقيم حنفي” در موضوعات مختلف دینی داشته که همین گفتوگوها سرآغاز جرقه هدایت در قلب او گردید.

أمير الدين که مفتخر به ­شاگردی حافظ علی محمد بود، از روشنفكران اهل سنت در منطقه خود به ­شمار مي­ رفت؛ از طرفي در مطالعه و فهم و درک كتاب­هاي تاريخی و رجالی (راوي شناسی) و علم حديث و تفسير ید طولايي داشت. او در کنار این مطالعات و فعالیت­ های علمي ،‌در زمينه طب سنتي نیز مهارت ویژه ­ای داشته است، به­ طوری­که از اطبای زبده طب سنتی در منطقه خود به شمار مي رفته است.

حكيم أمير الدين به مباحث تطبيقي و مقایسه میان باورهای دو مذهب شيعه و سنی بسيار علاقه­ مند بود و از آن­جا كه در علوم اسلامي تبحّر فراواني داشت آن ­ها را در خلال گفتوگوهای خویش با استادش حافظ علي محمد بر او عرضه می ­نمود و سؤالات بسيار مهم و دقيقي از وی مي­ پرسيد ، به گونه ­اي كه وي مجبور مي­ شد وقت زیادی را به ­بررسی متون مختلف اسلامی پيرامون سؤالات شاگردش اختصاص دهد و با او ساعاتی طولانی به­ بحث و گفتوگو بنشیند. این گفتوگوها خود ذهن حافظ علی محمد را متلاطم کرده و او را برای پذیرش باورهای صحیح آماده ساخته بود. روزي یکی از علمای شیعه به نام “شيخ عبدالعلي هروي” كه اهل شهر هرات در كشور افغانستان بود، به عنوان مهمان در شهر “سَرْگُودْها” واقع در ايالت پنجاب وارد شد. از آن­جا که امیر الدین شاگرد حافظ علی محمد در این شهر سکونت داشت ، ملاقاتي ميان او و آن عالم شیعی تازه ­وارد صورت گرفت که موجب ارتباط علمی و دوستانه میان ایشان شد. اطلاعات گسترده و افکار خالی از تعصب امير الدين باعث شد كه وي شخصيتي مناسب براي طرح بي پرده مباحث مورد اختلاف دو فرقه با علامه هروي باشد. سرانجام گفتگوهاي علامه عبدالعلي هروي با امیر الدین و مراجعات مکرر وی به منابع تفسيري و حديثي و رجالي و تاريخي سبب شد كه در دهه اول قرن بيستم به­ حقانيت مكتب اهل بيت (عليهم السلام) واقف گردیده و از مذهب سنی حنفي به­ مذهب شيعه دوازده امامي تغییر آیین دهد.

 

هدایت

از آن­جا که حافظ علی محمد با شاگردش امیر الدین ارتباط عمیقی داشت ، ماجرای استبصار شاگرد ، استاد را نیز تحت تأثیر خود قرار داد و به ­همین دلیل مباحث زیادی در رابطه با تشیع و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) میان آن­ها صورت گرفت. امیر الدین سعی داشت تا همان مباحثی که با علامه هروی مطرح کرده بود با استادش نيز مطرح نماید تا قلب او را با نور اهل بیت (علیهم السلام) بیش از پیش آشنا نماید. سرانجام زحمات شاگرد مؤثر واقع شد و حافظ علي محمد که عالمی فاضل و حق­طلب بود ، ضمن ترک تعصبات آباء و اجدادی خود ، در سال 1911 ميلادي مطالعات متمرکز خود را نسبت به ­مكتب حقه تشيع آغاز نموده و بعد از يك دهه تحقيق و بررسی با دلی آرام و قلبی مطمئن به ­مكتب اهل بيت (عليهم السلام) هدايت يافت.

 

پس از استبصار

حافظ علی محمد فتح الدین پس از آن­که آیین پیشین خود را ترک کرده و به­ مکتب اهل­بیت (علیهم السلام) ایمان آورد ، تلاش و زندگانی خود را وقف نگارش کتابی نمود که در آن ثمره تشیع و استبصار خود را در طول تاریخ برای همگان به­ یادگار گذاشت و آن کتاب را “فلك النجاة في الإمامة والصلاة” به ­معنای “کشتی نجات در رابطه با امامت و نماز” نام نهاد. وي نگارش این کتاب را دقیقا در همان سال استبصار خود یعنی ماه رمضان سال 1340 هـ آغاز نموده و آن را به دو فصل تقسیم کرده است: فصل اول را پيرامون مسألة امامت و معيار تشخيص امام قرار داده و به­ شبهات اهل سنت در این رابطه پاسخ داده است. او این بخش از کتاب را “غاية المرام فی معيار الإمام” (هدف نهایی در ملاک امامت) نام نهاده است. بخش دوم کتاب نیز در رابطه با مسألة نماز و اختلافات موجود میان فریقین در مسائل فرعي مختلف آن و فروع فقهی دیگر می­باشد که نویسنده این بخش را نیز “ترتيب الصلاة بتطبيق الروايات” (ترتیب نماز بر اساس تطبیق روایات) نام نهاده است. اين كتاب به قدري ميان شيعه و سني مشهور گشت كه به عنوان منبعي براي جويندگان حقيقت تبديل شده و “كتابِ بركت” نام گرفت.

کتاب فلک النجاة که به ­زبان عربی نوشته شده ، به­ زبان اردو نیز توسط شاگردش شیخ امیر الدین در همان ابتدای تألیف ترجمه گردید و به­ سال 1925 چاپ و منتشر گشت. چاپ اول این کتاب به ­این صورت بوده که برگه سمت راست هر صفحه به ­زبان عربی و برگه سمت چپ آن ترجمه همان برگه به­ زبان اردو بوده است. مخفی نماند که شیخ امیر الدین در حین ترجمه این کتاب ، مطالب و منابع زیادی را به ­تألیف استاد خویش اضافه نموده و در استغناء محتوای کتاب از جهات مختلف علمی مؤثر واقع گردیده است.

 

ارتحال

سرانجام آن عالم دلسوختة اهل­بیت (علیهم السلام) پس از عمری مجاهدت علمی در راستای یافتن کلمه حق ، در ماه نوامبر سال 1952 میلادی ، مطابق با 1371هـ قمری دارفانی را وداع گفته و در روستای چاند از توابع شهرستان “فتح جنگ” واقع در ایالت پنجاب پاکستان دفن گردید. گفته می ­شود که مزار این عالم را با سنگی بزرگ زینت بخشیده و اطراف آن را درخت کاشته و آن را محل زیارت مؤمنین قرار داده ­اند[2].

[1] بین سال های 1880 الی 1900 میلادی و 1260 الی 1280 هـ شمسی

[2]  نقل از فلک النجاة: ص3 و4