مجالس عزادای امام حسین ، مرا به تشیع هدایت کرد

گفتگو با خانم زینب قلندری ، مستبصر اهل هرمزگان تقدیم می‌گردد :

من زینب قلندری هستم از شهر هرمزگان

_در چه خانواده ای به دنیا آمده اید ؟

در خانواده اهل سنت به دنیا آمده ام.

_شغل شما چیست؟

خانه دار هستم .

_چند فرزند دارید؟

۴ فرزند دارم به لطف خدا پنجمی هم در راه است انشالله.

_چه شد که به مکتب اهل بیت پیوستید و انگیزه شما از اینکه شیعه را به عنوان مذهب شما انتخاب کردید چه بود؟

داخل مجالس عزاداری و تعزیه شرکت می کردیم بعد فهمیدیم این راهی که می‌رفتیم غلط بوده است. دو سال است که شیعه شدیم .

_به نظرتان چه چیزی غلط بوده است؟

اهل سنت می گفتند که اگر به این مجالس بروید گناه دارد ؛ اصلا اینها مثل خودمان می میرند ؛ اصلاً به خدا هیچ ربطی ندارد.

حضرت زینب هر دو بچه خود را فدای برادر خود کرد و بعد از آن هم امام حسین با دوستان . می فهمیدیم که اینها به خاطر ما یعنی ما مسلمانان و اهل سنت که دین داشته باشیم شهید شدند به همین خاطر آمدم حرم و معجزه دیدم.

_بیشترین تأثیر چی بود برای اینکه شما انگیزه پیدا کرده که به سمت اهل بیت بیایید ؟

من یقین به معجزه داشتم خیلی مریض بودم حضرت به خواب من آمد و شفا گرفتم و بعد از آن، یک یا دو سال قبل از اینکه شیعه شوم یک مشکلی برایم پیش آمد از حضرت زینب کمک خواستم که یعنی راهنمایی بکند یک نفر جلو دارم باشد مشکل من حل شود.

آن نفر جلودار رسید به خانه ما و مشکل من حل شد بعد با حضرت زینب عهد و پیمان بستم که شیعه شوم .

_ در این مسیر که شیعه شدید کسی شما را اذیت نکرد و نگفت چرا شیعه شدید بیایید و برگردید یا اذیت هایی که ممکن بود برای شما اتفاق بیفتد؟

بله می گفتند حالا شما شیعه شده چقدر گرفتید چه چیزی به شما دادند ؟! ما به خاطر پول شیعه نشدیم ما به خاطر خودمان شیعه شدیم.

_چه کسی شما را مجبور کرد شوهرتان شما را مجبور کرد ؟

اصلا شوهر من کاری به کار من ندارد ما به خاطر خودمان این راه را رفته ایم فهمیدم که حق با چه کسی است .

_برای اولین بار است که به حرم حضرت معصومه مشرف می‌شوید ؟

بله

_خوب احساس شما از این زیارت چه بوده است ؟

به ما خیلی خوش گذشت به صورتی بود که انتظار آن را نداشتیم. هم به حرم و هم جمکران

آرزوی من بود که به حرم حضرت معصومه بیاید دختران من خیلی ناراحت بودند که چرا ما را با خودت نمیبری ؟ اما دخترم خداروشکر با پدرش به کربلا رفته است.

_ همسر شما از اول شیعه بوده است ؟

چند سال پیش یک نفر با شوهرم تماس گرفت و گفت می خواهم به تهران برویم سالگرد ارتحال امام خمینی رحمه الله علیه بود بعد از اینکه از تهران برگشت گفت من شیعه شدم. پرسیدم چرا شیعه شدی؟ اصلا هیچ صحبتی نکرد من خودم می‌گویم معجزه دیدم و به همین خاطر شیعه شدم

_قبل از اینکه شما شیعه شوی شوهرتان شیعه بود ؟

بله ایشان خیلی قبل‌تر از من شیعه شده بودند شاید ۴ الی ۵ سال یا بیشتر نزدیک به ۱۰ سال قبل شیعه شده بودند حتی به من هم چیزی نگفته بود که شیعه شده است.