حاج بابا قزوینی یزدی

حاج بابا قزوینی دانشمند بزرگ از دانشمندان یهود یزد در اواخر سده دوازدهم و اوائل سده سیزدهم هجری بشمار می رفته که در اثر بحث زیاد و کنجکاوی بیشمار در ادیان مختلفه و کتب سماوی و ارشادات پدر ارجمندش – که وی نیز از بزرگان دانشمندان یهود آن سامان بوده – به شرف اسلام مشرف شد.

پدرش محمد اسماعیل جدید الاسلام هنگامی که دین مقدس اسلام را اختیار نمود روابط خود را با یهودیها قطع نکرد، بکله روز و شب با آنها اجتماع می نمود و در حقیقت دین یهود و سایر ادیان مباحثها داشت و پیوسته آنها را ارشاد می کرد خکه دین باطل یهودیت را رها نموده و متابعت از دین اسلام که دین حق است نمایند….و این حود آثار علمی پرارجی در نویسنده این کتاب گذاشت.
مؤلف در اول همین کتاب می گوید:
والد فقیر از سلسله بنی اسرائیل و در میان ایشان از افاضل و اعیان بود و همگی علماء و ارباب فهم آن طائفه به فضل و تتبع او معترف و او را به صفت زهد و تقوی متصف می دانستند و آن مرحوم در تمام عمر مشغول به تحصیل علوم و مطالعه کتب و متابعت رسوم أنبیاء سلف و علماء خلف می بود… تا آنکه توفیق ربانی شامل حال او و تأیید سبحانی کافل آمال آن سعادت مال گردیده به تشریف شرف دین حنیف سرافراز و به این عطیه عظمی از اماثل و اقران خود ممتاز گردیده، جماعت یهود را شنیدن این خبر کمال دهشت و باعث نهایت وحشت شده این معنی را علت فتور دین و ملت و سبب نقص و مذمت خود دانسته چاره جوئی را کمر بستند و در پس زانوی تفکر و تحیر نشستند و از اطراف و جوانب زیان تعبیر و ملامت گشودند…..
آن جناب هر یک را به نحوی از انحاء و طوری از جواب مجاب و به طرق متعدده و انواع مختلفه ابواب موعظه و نصیحت بر روی ایشان می گشود و به أدله و بیان و حجت و برهان ایشان را به متابعت حضرت خاتم رسالت ارشاد و دعوت می فرمود…. و در آن اوان فقیر بسن شباب و غالب اوقات از افادات آن جناب بهره یاب و آنچه اصغا می نمود مغتنم دانسته بخاطر فاتر می سپرده از نا نیوشیدن آن جماعت عنود کمال تعجب می نمود.
ایشان از فرصتها کاملاً استفاده نموده و مشغول دعوت به دین مقدس اسلام می بود و در هرجا و با هرکس و هرطور که می توانست سخن از ادله حقانیت آن دین آسمانی به میان می آورد، تا کاربجائی رسید که محافل عمومی ترتیب داده و دانشمندان و بزرگان و اعیان را جمع کرده و در حضور آنان با یهود به مباحثه و جدل پرداخت و حقیقت را چنانکه باید و شاید برای همه آشکار ساخت و شهادت حضار را در طومارها ثبت و ضبط نمود تا آنکه راه انکار برای هیچ سرکشی بازنباشد.
وی کتابی را بعد از استبصار تالیف نمود که رد بر دین یهود می باشد و محضر الشهود فی رد الیهود نام دارد.