اینجانب سعید زارعی از سیریک (واقع در استان هرمزگان) هستم. پدرم از اهل تسنن و مادرم از مستبصرین می باشند. پدرم متعصب هستند و خیلی رابطه ای با ایشان ندارم.
من از محصلین اهل سنت بودم و وقتی ۱۴ ساله بودم از ناحیه قلب دچار مریضی شدم و دکتر گفت:«باید عمل قلب بکنید»
یکی از آشنایان ما گفت:«به حسینیه برویم، شاید اتفاقی بیفتد» ما به حسینیه رفتیم و سه روز در آنجا بودیم و بعد به دکتری در یزد مراجعه کردیم و او بعد از آزمایشات گفت: «این یک معجزه است و قلب او مشکلش بر طرف شده است»
من به تشیع و امام حسین علیه السلام علاقه پیدا کردم و عشق سیدالشهدا مرا وادار کرد به تحقیق پیرامون تشیع. من سوالاتم را از مولوی ها می پرسیدم و آنها فقط به من تهمت می زدند و جواب درستی به من نمی دادند و موجب شد به مرور با تحقیقاتم علاقه پر ررنگ تر شود و آشنایی من با شیعه بیشتر و بیشتر شد.
من کتاب های فراوانی را خواندم از جمله ۱۵ جلد کتاب«پاسخ به شبهات» و سوالات من موجب شد حتی تهدید به اخراج از مدرسه بشوم و مفصل در اینترنت تحقیق کنم و دیدگاه اهل تشیع را پیدا کنم و با اهل تسنن مقایسه نمایم.
_احساس شما از زیارت حضرت معصومه چیست؟
واقعا حس غیر قابل وصفی است و بسیار فوق العاده است و درخواست های خودم را از کریمه اهلبیت خواستم.
_اگر به تو مقدار زیادی ثروت بدهند تا شیعه را رها کنی، آیا رها می کنی؟
واقعا سخت است و معلوم نیست ما در زمان رسول الله یا سیدالشهدا وقتی بحث پول به میان آمد چکار می کردیم ولی من با این وجود که عموهایم و بسیاری از بستگان در امارت هستند ولی مکتب و مذهب خودم را رها نکردم و هدف از آفرینش این است که به کمال برسیم و باید به سیره حضرت علی عمل کنیم و از دنیا دل بکنیم و واقعا محب علی و اولاد ایشان باشیم. سخن پایانی خود را بفرمایید: انشالله همه به راه راست هدایت بشوند و نجات یابند و سلامتی والدینم.
آگوست 13 2024
شفای بیماری قلبی ام در حسینیه ، موجب شفای دلم از آلودگی شد
اینجانب سعید زارعی از سیریک (واقع در استان هرمزگان) هستم. پدرم از اهل تسنن و مادرم از مستبصرین می باشند. پدرم متعصب هستند و خیلی رابطه ای با ایشان ندارم.
من از محصلین اهل سنت بودم و وقتی ۱۴ ساله بودم از ناحیه قلب دچار مریضی شدم و دکتر گفت:«باید عمل قلب بکنید»
یکی از آشنایان ما گفت:«به حسینیه برویم، شاید اتفاقی بیفتد» ما به حسینیه رفتیم و سه روز در آنجا بودیم و بعد به دکتری در یزد مراجعه کردیم و او بعد از آزمایشات گفت: «این یک معجزه است و قلب او مشکلش بر طرف شده است»
من به تشیع و امام حسین علیه السلام علاقه پیدا کردم و عشق سیدالشهدا مرا وادار کرد به تحقیق پیرامون تشیع. من سوالاتم را از مولوی ها می پرسیدم و آنها فقط به من تهمت می زدند و جواب درستی به من نمی دادند و موجب شد به مرور با تحقیقاتم علاقه پر ررنگ تر شود و آشنایی من با شیعه بیشتر و بیشتر شد.
من کتاب های فراوانی را خواندم از جمله ۱۵ جلد کتاب«پاسخ به شبهات» و سوالات من موجب شد حتی تهدید به اخراج از مدرسه بشوم و مفصل در اینترنت تحقیق کنم و دیدگاه اهل تشیع را پیدا کنم و با اهل تسنن مقایسه نمایم.
_احساس شما از زیارت حضرت معصومه چیست؟
واقعا حس غیر قابل وصفی است و بسیار فوق العاده است و درخواست های خودم را از کریمه اهلبیت خواستم.
_اگر به تو مقدار زیادی ثروت بدهند تا شیعه را رها کنی، آیا رها می کنی؟
واقعا سخت است و معلوم نیست ما در زمان رسول الله یا سیدالشهدا وقتی بحث پول به میان آمد چکار می کردیم ولی من با این وجود که عموهایم و بسیاری از بستگان در امارت هستند ولی مکتب و مذهب خودم را رها نکردم و هدف از آفرینش این است که به کمال برسیم و باید به سیره حضرت علی عمل کنیم و از دنیا دل بکنیم و واقعا محب علی و اولاد ایشان باشیم. سخن پایانی خود را بفرمایید: انشالله همه به راه راست هدایت بشوند و نجات یابند و سلامتی والدینم.
By morteza • داستان های استبصار 0 • Tags: اربعین, امام حسین, اهل سنت, بیماری قلبی, حسینیه, سکته, سنی, شفا, کربلا, مستبصر, هیئت