مستبصر آلمانی درباره سیدالشهدا و عاشورا چنین میگوید

فردریش شفر مستبصر آلمانی درباره سید الشهدا (علیه السلام) و عاشورا چنین روایت میکند :

اگر ما زندگی امام حسین (علیه السلام) را بنگریم ، داستان های زیبا و قابل تاملی در آن درمیابیم . از نظر من یکی از جذاب ترین داستان های ایشان در زمان کودکی حضرت اتفاق افتاد .

داستانی که میگوید حضرت همراه با برادرشان امام حسن (علیهما السلام) پیرمردی را میبینند که مشغول وضو گرفتن است اما وضویش به دلایلی باطل و اشتباه است . حضرت سیدالشهدا و برادرشان امام حسن (علهیما السلام) پس از همفکری بایکدیگر فرمودند : که اگر ما به صورت مستقیم به او بگوییم که وضوی شما باطل است ، احتمالا او به خاطر اختلاف سنی که با ما دارد قبول نخواهد کرد .

بنابراین آن دو حضرت روشی انتخاب کردند که به آن پیرمرد تفهیم کنند که وضویش اشتباه است . آن روش اینگونه بود که حسنین (علیهما السلام) نزد پیرمرد رفتند و از او درخواست کردند که وضو گرفتن هر دوی آنها را ببیند و درباره اینکه کدام یک وضوی درستی میگیرد نظر بدهد .

برای پیرمرد درخواستشان را بازگو کردند و او باکمال میل پذیرفت . سپس ابتدا حضرت امام حسن (علیه السلام) وضو گرفتند . وضو را کامل و به درستی و زیبایی گرفتند و پس از ایشان ، حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) کاملا مشابه امام حسن علیه السلام و به صورت کاملا درست و زیبا وضو گرفتند . هر دو حضرت وضو را به صورت کامل و زیبا گرفتند در حالی که هیچ تفاوتی بین وضوی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) وجود نداشت .

پیرمرد با دیدن این صحنه متوجه شد که خودش وضویش را اشتباه میگرفته . یعنی آن دو حضرت بدون اینکه به او به صورت مستقیم بگویند که وضویش اشتباه است ، فقط با گرفتن وضو به او نشان دادند که وضویش باطل بوده و اشکال داشته.

این داستان به من میفهماند که حضرت امام حسین و امام حسن (علیهما السلام) حتی در کودکی نیز بسیار مهربان و با محبت بودند .

موضوع دیگر که برای من بسیار جالب است درباره عاشورا است . من تحقیقات زیادی درباره عاشورا کردم .

ما از روایات میدانیم که کوفیان سیدالشهدا (علیه السلام ) را به شهر خود دعوت کردند و خود را آماده بیعت با او نشان دادند. این بیعت ها و دعوت نامه ها همراه سیدالشهدا بود یعنی آن شانزده هزار نامه ای که کوفیان برای حضرت فرستادند که در هر یک از آن نامه ها نام چند نفر نوشته شده بود ، بیانگر این موضوع است .

اما اگر امام حسین دعوت آنان را رد میکرد ، کوفیان چه میگفتند ؟ میگفتند که او جرئت نداشت بیاید . ما برای او پا به رکاب و آماده بودیم اما او نیامد .

پس از این جهت امام حسین (علیه السلام) مجبور بود دعوت آنان را بپذیرد و به سمت کوفه برود که در راه در کربلا کوفیان خلف وعده کردند.

امام حسین (علیه السلام) اگر مقابل یزید نمی ایستاد به این معنی بود که اسلام یزید اسلام درستی است و اين امر به منزله تایید او بود .

اسلام یزید اسلامی است که ما امروز در وهابیت میبینم . یعنی سر منشا اسلام وهابیت ، یزید و اسلام دروغین اوست . پس به همین دلیل حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) با ایستادگی و شهادتشان ، اسلام را نجات دادند .

منبع استبصار