نورالدین مدرسی چهاردهی

مرحوم نورالدين مدرسى چهاردهى در بين ‏الطلوعين نيمه شعبان سال 1297 شمسى در كربلاى معلى‏ در خانواده ‏اى روحانى پا به عرصه خاكى نهاد. سلسله نسب پدرى وى به ملاعبدالرزاق لاهيجى صاحب كتاب گوهر مراد و از طرف مادر به سيد بحر العلوم مى رسد. پدربزرگش آيت الله ميرزا محمد على مدرسى چهاردهى از علمای سرشناس عالم تشيع است كه استاد علامه آقا شيخ بزرگ تهرانى و آيت الله مرعشى نجفى مى ‏باشد.

وى كه پس از چندى به همراه خانواده به ايران (گيلان) مراجعت نمودند و در عنفوان جوانى متمایل به تصوف و گرایشات عرفانی گشت .

نورالدين مدرسى چهاردهى در اديان و مذاهب و مسلكها و مشرب‏ ها تحقیقات فراوان نمود و با بزرگان آنان دمخور شد.

ديانت يهود را نزد خاخام‏ هاى يهود تعليم گرفت و با تسلطى كه بر تورات و تلمود بابلى و اورشليمى داشت 613قانون ديانت يهود را از عبرى به فارسى برگرداند.

در مسيحيت نزد سعيد خان كردستانى و نيز پروفسور ميلر به آموزش آئين مسيح نشست (و حتی در كاتوليك ارتدوكس و پروتستان عملاً وارد گشت و شش ماه در كليسا زندگى و عبادت نمود و مهياى ورود به جرگه كشيشان شد).

سپس به آئين زرتشت ورود کرد و آئين هوشنگ را نزد رشيد شهمردان كه از مؤبدان برجسته بود فرا گرفت و مدتی با وی مانوس شد.

اديان هند و مكتب جوكى‏ها و فلسفه سانكهيه را نزد عباس شوشترى (مهرين) فرا گرفت .

مانويت و ميترائيسم را نزد استاد ذبيح بهروز تعليم گرفت.

نقطويه را نزد پيشواى نقطويه محمد بابا آموخت و از طرف وى جانشين و به مقام «بابا» پيشوايى نقطويه نائل آمد.

بعد از طی این مراحل که گذرا بود و نمی توان اذعان نمود که گرایش کاملی به ادیان مذکور پیدا کرده، بخاطر گرایشات صوفیانه و عرفانی ک از پیش پیدا کرده بود، در سلاسل تصوف نیز به صورت تخصصی ورود کرد و در آنها خبره  شد فى المثل در طريقت خاكسار به مقام شيخ ارشاد نائل گشت. در ذهبيه به ارشاد نائل گشت. در مسلك‏هاى ديگر نيز به عمق و نهايت آن رسید. و از چند طريق اجازه ارشاد داشت. ولى قطب نشد.

سرانجام وی متوجه شد که تمام طرقی که طی کرده و به خصوص گرایشات اساسی او به تصوف و تغییرات باورهای او، پوچ و انحرافی بوده، لذا از تصوف به طور کامل برائت جست و شیعه شد.

مرحوم چهاردهی پس از رهایی از بند تصوف، کتبی را در مسیر شناساندن بهتر صوفیان تألیف کرد. وی در مقدمه‌ی یکی از کتاب‌های خود به نام سلسله‌های صوفیه‌ی ایران می‌نویسد: این ناچیز در ابتدای بلوغ تمایل و علاقه‌ی شدید و زائد الوصفی به تصوف در خود یافتم و این میل مفرط بر خلاف مشی خانوادگی‌ام بود. زیرا خاندان پدر و مادرم از علمای بزرگ و مراجع تقلید عصر خود بودند… به کتب عرفا رو آوردم و هر جا درویشی بود به سویش می‌شتافتم…عرفان را فراگرفتم و به اصطلاحات واقف گشتم و راه سلوک را آشنا گشتم… از چند سلسله اجازه‌ی ارشاد گرفتم و برای دیدار پیشوایان طرق مختلف متباعده‌ی متباغضه[1] به مسافرت‌ها دست زده و از بذل اوقات و مال و خدمت و عتبه بوسی کوتاهی نکردم و اذکار خفیه‌ی سلاسل تصوف اسلامی و حبس نفس هندی و سلوک زرتشتی و سیک‌ها را با جدیت هر چه تمام‌تر به جا آوردم و چهل و پنج سال تمام، که تمامی ایام جوانی را نیز در بر دارد در این کار صرف کردم … و پس از یک عمر تحقیق دریافتم که مسند نشینان تصوف گذشته از این‌که در سلوک زحمتی را بر خود هموار نساخته، از علم عرفان نیز بی‌بهره‌اند.[2]
امثال جناب مدرسی در تاریخ تصوف بسیارند که پس از جذب شدن در این فرقه به هوای عرفان و معرفت، با دیدن آموزه‌ها و رفتار‌های پر از تناقض صوفیه که با ادعای ایشان سازگار نبوده، دچار نوعی پارادوکس بینشی شده و از آن جدا شدند و فاصله‌ گرفته‌اند و برخی از ایشان همچون کیوان قزوینی و مدرسی چهاردهی که سال‌های سال از زیر و بم اعتقادی و رفتاری این فرقه خبردار شده‌اند، با انتشار حقایقی از این جنس بدل عرفان، خطر آن‌ را اولاً به اعضای فریب خورده‌ی این فرقه و ثانیاً به جوینده‌گان عرفان ناب گوشزد کرده‌اند.
عقل انسان در هر گرفتاری و مشکلی به این مهم حکم می‌کند که باید به سوی متخصص آن مراجعه کرد. کسانی‌که به دنبال مسیر سیر و سلوک معنوی و عرفانی‌اند باید با مراجعه به اهل آن که عالمان متشرع هستند، از ایشان راهنمایی بخواهد. چرا‌ که ایشان، هم عالم به راه خدا و حلال و حرام مسیرند و هم روح بلند خود را در این سلوک پرورش داده و از هوای نفس و متابعت آن پرهیز کرده‌اند.

وى در نهایت سلوك روحى را اعتبار مى‏ دهد و مريد و مرادى (تصوف مرسوم) را دكاندارى مى ‏داند.

مرحوم چهاردهی در ميان اساتيد فراوانش عباس كيوان قزوينى دل وى را ربوده خود ساخت. وى كه در شانزده سالگى به محضر كيوان راه پيدا نموده بود توفيق آن يافت كه تا دم واپسين آن حضرت در محضرش به تلمذ عرفان علمى و عملى بنشيند و از او تعليمات روحى يافت و حتی تغییر عقاید خود را نیز با یکدیگر انجام دادند.

ايشان در 12 آذرماه سال 1376 شمسى مطابق دوم شعبان عالَم ‏خاكى را وداع نمود. و در بهشت زهراى تهران قطعه 37 رديف 147 شماره 32 به خاك سپرده شد.

آثار منتشره نورالدين مدرسى چهاردهى عبارتند از :

  1. خاكسار و اهل حق در شناخت فرق خاكسار و يازده تيره اهل حق.(انتشارات اشراقى تهران)
  2. سلسله‏ هاى صوفيه ايران در شناخت تمامى فرق صوفيه در ايران.(علمى فرهنگى تهران)
  3. سيرى در تصوف در بيان تصوف و شاخه‏ هاى آن.(نشر اشراقى تهران)
  4. اسرار فرق خاكسار و اهل حق.(پيك فرهنگ تهران)
  5. از احساء تا كرمان (در بيان عقايد شيخيه).(نشر مير گوتنبرگ تهران)
  6. شناخت حسن صباح و كارهاى شگرفت او.(نشر گوتنبرگ تهران)
  7. درباره شناخت سيك‏ها.(نشر گوتنبرگ تهران)
  8. بهائيت چگونه پديد آمد.(نشر آفرينش تهران)
  9. وهابيت و ريشه ‏هاى آن.(نشر آفرينش تهران)
  10. داعيان پيامبرى و خدائى (در عقايد احمد كسروى ،غلام احمد قاديانى و مهربابا).(نشر آفرينش تهران)
  11. باب كيست و سخن او چيست .(نشر آفرينش تهران)
  12. مكتب يوگ و نشست‏هاى 84 گانه آن.(نشر گوتنبرگ تهران)
  13. شناخت صبى ‏ها و بحث درباره جبر و اختيار.(نشر گوتنبرگ تهران)
  14. اسرار پنهانى مكتب يوگ.(نشر پارساپيك فرهنگ تهران)
  15. ارتباط با ارواح (اسپرى تيسم).(نشر آفرينش تهران)
  16. گلبانگ مغز از فراسوى قانون جاذبه (درويشى چيست درويش كيست).(ناشر مؤلف تهران)
  17. عرفان نامه اثر كيوان قزوينى با مقدمه و حواشى نورالدين چهاردهى .(آفرينش تهران)
  18. شرح رباعيات خيام اثر كيوان قزوينى با مقدمه و حواشى نورالدين چهاردهى.(نشر گوتنبرگ تهران)
  19. گفتار هاى كيوان (هفت رساله از كيوان قزوينى) با مقدمه و حواشى نورالدين چهاردهى .(نشر آفرينش تهران)
  20. شرح حال ابوسعيد ابوالخير اثر كيوان قزوينى با مقدمه و حواشى نورالدين چهاردهى .(نشر آفرينش تهران)
  21. پرسش و پاسخ اثر نورالدين چهاردهى چاپ نشده (آماده انتشار).
  22. اديان و مذاهب در ميزان روحى اثر نورالدين چهاردهى چاپ نشده.
  23. مكتوبات چهاردهى اثر نورالدين چهاردهى چاپ نشده.
  24. جلد دوم ارتباط با ارواح اثر نورالدين چهاردهى چاپ نشده.
  25. تاريخ بى دروغ اثر ظهيرالدوله با مقدمه نورالدين چهاردهى.(نشر منوچهرى تهران)

و نيز مقالات شادروان نورالدين مدرسى چهاردهى كه در مجلات وحيد و خواندنيها منتشر شده است.


1- دشمنی کننده با یک‌دیگر
2- سلسله‌های صوفیه‌ی ایران / نورالدین مدرسی چهاردهی/ شرکت انتشارات علمی و فرهنگی/ چاپ دوم / ص1